محل تبلیغات شما

وب لژیون کمک راهنما مسافر سعید چنگانیان(لژیون11)




سخنان استاد
گفته بودیم که سی دی سیگار و جایگزینی را گوش کنید و بنویسید.انشاالله که نوشته اید،در این سی دی بیان شده است ،که خداوند در جهان همه چیزی را آفریده است ،و این دلیلی نمی شود که بخواهیم از همه ی آنچه آفریده استفاده کنیم،مثلا شیطان را خلق کرده است ویا نیروهای منفی دیگری را هم آفریده است.
سیگار هم یکی از آنهاست،و عقل را هم به انسان داده است که بسنجد این کار درست است یا درست نیست.تریاک  هم دو چهره دارد،یکی شیطانی و یکی الهی،
چهره ی شیطانی همان استفاده کردن به عنوان مواد مخدر،است. چهره ی الهی آن  این که به عنوان دارو از آن استفاده می کنیم.سیگار هم همین طور است،آقای مهندس فرمودند از تنباکو ،می توانیم در از بین بردن کنه که به حیوانات زده می شود استفاده کرد،یا در جاهای دیگری کاربردهایی می تواند داشته باشد.وقتی ما از سیگار استفاده می کنیم ،به جسم ، روان و جهان بینی خودمان آسیب وارد کرده ایم.کشیدن سیگار به شش ها ،ریه،قلب  ضرر می رساند.یک سری سلول هایی در دستگاه تنفسی و ریه ما وجود دارد بنام مژک،که کار آنها تمیز کردن است.
که ما با کشیدن سیگار این مژک ها را از بین می بریم وبه قول آقای امین،سیگار یک قاتل مظلوم و خاموش است.و ضرر و خسارتی که سیگار به جای می گذارد خیلی بیشتر از خسارت سیل و زله می باشد.حدود چهار هزار سم تولید می کند. چرا در کشور ،جلوی آن را نمی گیرند؟ سوالی که ممکن است خیلی ها بپرسند.در همه جای دنیا ،بعضی چیزها منفعت ی و اقتصادی دارد،و چون زیاد از آن استفاده می کنند،مردم فکر می کنند که هیچ آسیبی ندارد.
درمان سیگار از سال ۱۳۹۱ که آقای مهندس سکته کردند و به بیمارستان رفتند،شروع شد.انسان گاهی اوقات ،وقتی به داخل مشکلات می رود،راه برایش باز می شود.به آقای مهندس الهام شد،خدا را شکر توانستند به روش دی اس تی 
درمان کنند.آدامس را جایگزین کردند به عنوان دارو،و این روش را هم در کنگره پیاده کردند.که نتیجه ی خوبی داشت. پس ما هم باید با مشکلات مقابله کنیم تا راه درمان به رویمان باز شود.واگر تفکر و دیدگاه خودم را تغییر بدهم می توانم سیگار را درمان کنم.چگونه دیدگاه و تفکر خودم را می توانم تغییر بدهم،در لژیون سیگار شرکت کنم و آموزش بگیرم ،سی دی بنویسم.
آگاهی و تفکر را بالا ببرم،می توانم به نتیجه برسم.فقط چند روز اول را باید تحمل کنیم،این چند روز که گذشت،دیگر کار دشوار نیست،با جایگزین کردن آدامس در طی مدت ۱۰ ماه می توانیم به درمان برسیم.پس چیزی که در درمان مهم است ،جهان بینی ماست که باید درست شود.بعد از آن شخصیت ما هم شکل می گیرد،و بر می گردد.
مشارکت دوستان:
مسافر مرتضی: گاهی اوقات می گوییم،چرا اگر فلان چیز بد است ،پس چرا خداوند آن را خلق کرده است.در جهان همه چیز هست،و خداوند یک نیرویی به نام عقل به انسان داده است،که بسنجد و بعد انتخاب کند.چرا افراد سیگاری قادر به ترک سیگار نیستند،و اگر نکشند عصبانی می شوند،چون این سیگار نیکوتین که یک ماده ای نشاط آور است دارد و در عرض ۲۰ دقیقه اثرش از بین می رود و فرد مجبور است دوباره سیگار بکشد ،بعد هم نمی تواند کنار بگذارد چون جایگزین نیکوتین طبیعی بدن شده است وارد خون شده و برای خارج کردن آن از بدن باید به مدت ۱۰ ماه به صورت پله پله ، واستفاده از آدامس میتوانیم از بدن خارج کنیم.
مسافر مصطفی:چقدر نکشیدن سیگار لذت دارد،و من از آن محروم بودم.واقعا آسیب هایی که به بدن وارد می شود ،در اثر کشیدن سیگار بیش از اندازه است خس خس کردن هنگام راه رفتن،نفس کشیدن که چقدر سخت بود،این سی دی را من بارها گوش کردم،خیلی خوب است مثل صورت مسئله مواد که باید بدانیم و مهم است.ما از سه طریق می توانستیم سیگار را درمان کنیم یکی برچسب،یکی هم قرص ،و آدامس که من آدامس را انتخاب کردم،که آقای مهندس هم این راه را گفته اند.ما با مصرف آدامس نیازمان بر طرف می شود و دیگر چیزی به نام وسوسه نداریم.من خودم عاشق سیگار بودم که چقدر آرامش را از من می گرفت.ولی خدا را شکر می کنم که به کنگره آمدم و به درمان رسیدم.
مسافر ابراهیم:
خیلی چیزها را خداوند خلق کرده است که ما باید با عقل مان تصمیم بگیریم که از آن استفاده کنیم یا نکنیم.مثلا زندگی بدون چاقو می شود.حتما لازم بود که خداوند چاقو را آفرید.شیطان و نیروهای منفی حتما لازمه ی حیات بود که آفرید.
تریاک تنباکو هم چیزی است که برای طبیعت لازم است،وما باید با عقل تصمیم بگیریم،راه استفاده درست از آن را بدانیم.

پنج شنبه1398/08/02 در کارگاه آموزشی عمومی نمایندگی سلمان فارسی اصفهان

با شور و شکوه فراوان مراسم تولد پنجمین سالروز رهایی و آزاد مردی

کمک راهنمای محترم مسافر سعید چنگانیان را جشن خواهیم گرفت.

استاد جلسه : کمک راهنمای محترم آقای امیر حسین متحملیان

خلاصهسی دی مجاز از استاد جهان‌بینی آقای امین

نتیجه تصویری برای ‫عکس آقای امین site:http://c60esfahan.mihanblog.com‬‎
وقتی انسان‌ها از این شبکه‌ها اشباع شدند دیگر نمی‌توانندآموزش‌های دیگر را دریافت کنند و مطالب را جذب کنند. پس نتیجه می‌گیریم که شبکه‌هایمجازی می‌تواند احساس را از ما بگیرد و فیلتر کند و حتی جایگزین آن‌هم بشود


سخنان استاد
دستور جلسه ی امروز سیستم ایکس است.اصلا ایکسx  یعنی چه؟ مثلا میگوییم آقای ایکس. یعنی کسی که ناشناخته است.سیستم ایکس هم ،سیستمی است که مجهول و ناشناخته است.برای اینکه ما نمی دانیم در کجای بدن ،مواد شبه افیونی یا شبه مرفینی تولید می شود. همانطور که در وادی سیزدهم بیان می شود،این سیستم،سیستم اعصاب مرکزی است که از مغز و ساقه ی مغز و نخاع تشکیل شده است و یا سیستم اعصاب محیطی که از نخاع به پایین است.آقای مهندس بیان کردند که جای آن مشخص نیست و شاید در قوزک پا باشد.
بیش از صد ها نهر در بدن ما وجود دارد،که در وادی دوازده و سیزدهم به چند نهر اشاره شده است.و اینها دلایلی است که می گوییم سیستم ایکس.گفتیم که سیستم ایکس ما از دو راه با سیم ،و بی سیم از کار افتاده است.با سیم از طریق مواد و سیگار .بی سیم از طریق حجاب و پوششی که روی افکار و اندیشه ی ما را پوشانده است.همسفران ما از همین راه بی سیم ،سیستم ایکسشان آسیب دیده است که از طریق آموزش ها و بالا بردن جهان بینی می توانند به تعادل برسند.
حالا ما که با مصرف مواد و سیگار کشیدن این سیستم را تخریب کرده ایم ،و روی افکار و اندیشه مان پرده کشیده ایم چگونه می توانیم این سیستم را راه اندازی کنیم،وبه تعادل برسانیم.ما باید طبق برنامه ای که راهنما مشخص می کند
از داروی او تی و نیکوتین خوراکی استفاده کنیم .و با آموزش گرفتن و خدمت کردن در کنگره به تعادل برسیم و این سیستم را راه اندازی کنیم.
وقتی که من مصرف کننده شروع به درمان کردم ،اگر هر بیماری خاصی هم چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی داشته باشم،به درمان می رسم.فقط باید به کنگره
و آموزشهای آن ایمان داشته باشیم.همراه درمان ،استخر، ورزش،خدمت و جهان بینی هم باشد.در رابطه با سیگار گفتیم که یک نهری به نام نهر نیکوتین در بدن ما وجود دارد که حالت سر خوشی  به ما می دهد به قول آقای خدامی استخر انرژی در بدن ماست.وقتی ما نیکوتین را از بیرون به بدنمان بدهیم،شاید یک انرژی را به بدن برساند ولی زمان آن محدود است و باعث از کار انداختن نهر درونی می شود.ونیکوتین بیرونی ،جایگزین نیکوتین درونی شده است.در نتیجه سیستم ایکس من را از کار انداخته است.واز سد خونی مغز عبور می کند.
گفتیم هر چیزی که انسان را از حالت تعادل خارج کند آنتی ایکس و یا ضد ایکس است.وما در اعلام سفرمان می گوییم آنی ایکس مصرفی ،یعنی ضد سیستم ایکس.حالا با استفاده از آدامس به روش دی اس تی در طول ده ماه به درمان می رسیم.هر آدامس ۲ میلی گرم است .وما هر آدامس را به ۵ قطعه تقسیم می کنیم که معادل یک پاکت سیگار است.به جای مصرف سیگار،از آن آدامس می جویم.تا کم کم نیکوتین درونی را راه اندازی کنیم.ما قبلا خیلی وقت ها مریض می شدیم.
ولی الان با راه اندازی سیستم ایکس ،مریض هم نمی شویم.چون سیستم دفاعی بدن در برابر بیماریها تخریب شده بود،ولی الان این سیستم درست کار میکندخداوند را شکر میکنیم که کنگره را جلوی راه ما قرار داد.
مشارکت دوستان
مسافر مصطفی :این دستور جلسه ،به نظر من با درمان سیگار ارتباط دارد.من قبل از آمدن به کنگره خیلی به هم ریخته بودم،حدود سه ماه که از سفرم گذشت،به لژیون سیگار آمدم،اول خیلی برایم سخت بود ولی وقتی عزمم را جزم کردم و در لژیون سیگار آمدم هر چه که به جلو حرکت کردم حالم بهتر شد،خیلی خوب است که در لژیون سیگار آمدیم وبه درمان رسیدیم تغیرات در چهره ها مشخص است.چون روی سیستم ایکس اثر گذاشته است.سیستم ایکس در ساختمان جسم ما نقش مهمی دارد و ما با مصرف سیگار در آن تخریب ایجاد کردیم .تعادل روح و روانمان را از بین برده ایم.من وقتی صحبت های آقای مهندس را که می گفتند:من شما ها را دوست دارم و می خواهم در خانواده‌هایتان سربلند باشید و قوی و نیرومند باشید،گوش کردم،مثل پدرم که با من حرف میزنند،در من خیلی اثر گذاشت و تصمیم گرفتم که سیگار را هم درمان کنم.
مسافر محمد
سیستم ایکس ،سیستمی است که مواد مخدر طبیعی بدن ما را تأمین می‌کند .که ما با مصرف مواد و سیگار این سیستم را تخریب کرده ایم.برای راه اندازی دوباره
این سیستم در سفر اول باید دارو و آدامس را طبق برنامه ای که راهنما مشخص می کند مصرف کنیم .ودر سفر دوم ،بهترین راه آموزش گرفتن و خدمت کردن است که می توانیم به تعادل و آرامش برسیم.من خودم خیلی وقت ها به خاطر منیت که داشتم ،نمی توانستم مشارکت کنم.با خودم میگفتم ،برای چه می خواهی مشارکت کنی؟ولی وقتی در لژیون سیگار قرار گرفتم و آموزش گرفتم خیلی به من کمک کرد.قبلا به انجیو رفته بودم ولی اصلا فایده نداشت و من نمی توانستم کاری انجام بدهم،ولی از وقتی که به کنگره آمدم و درمان شدم ،صبح ها ساعت ۵ بیدار می شوم ،به موقع سر کار می روم و ظهر برای ناهار و استراحت به خانه می روم،وای نظمی که در کارم می بینم بر می گردد به سیستم ایکس من که به تعادل رسیده است.
مسافر مرتضی
من هم حدود ۳۸ سال تخریب سیگار داشتم و ۲۳ سال تخ

ریب مواد داشتم.به خیلی از جاها برای درمان رفتم ودرمان که نشدم،بدتر هم شدم.حالا خداوند را شکر می کنم که با کنگره آشنا شدم وبه درمان رسیدم،من قبلا هر جایی که می رفتم همه به یک دید بدی نگاهم می کردند.صورت مساله ی اعتیاد را نمی دانستم
خدا را شکر که آقای مهندس برای ما باز کردند و فهمیدیم سیگار راهم توانستیم درمان کنیم.گاهی اوقات نیروهای باز دارنده ،جلوی راهم بودند،ولی با راهنمایی هایی که در لژیون می گیریم ،می توانیم این نیروها را از بین ببریم.

به نام قدرت مطلق الله

خلاصه سخنان استاد پیرامون  ایکس در تاریخ/07/1398 روز پنجشنبه

در وادی 13 فهمیدیمکه ما 12 نهر در سیستم بدن خود داریم که این حاصل زحمات جناب مهندس است و هنوز اینراه ادامه دارد و قطعا نهرهای بیشتری وجود دارد که بشر به آن دست نیافته است.

انسانی که سرتوئینبدنش کم ترشح شود دچار افسردگی می شود و زمانی که فرد شیشه مصرف می کند دوپامینخونش بالا رفته و شخص وارد توهم می شود ، اگر دوپامین پایین تر از حد نرمال شودشخص دچار اسکیزوفرنی یا آایمر می گردد.اینها که بیان شد همگی مربوط به سیستم ایکسبدن انسان می باشد

ما نمی دانیم چقدرسیستم – نهر- داخل بدنمان وجود دارذد  و درضمن نمی دانیم این نهر ها در کجای بدنمان شکل گرفته و از آن جاری می شوند تنهااطلاع ما این است که بیشترین تولید سیستم ایکس بدنمان در سیستم مغزی و نخاع میباشد و بقول آقای مهندس ممکن است در دستگاه گوارش و یا حتی غوزک پاهایمان هم مرکزتولید نهرهایی از سیستم ایکس باشد.

دودلیل داشت که جناب مهندس آن را سیستم ایکس نامگذاری کردند:

1- ناشناخته بودن ماهیتو محل تولید این سیستم که با نام سیستم ایکس یا سیستم شبه افیونی نامگذاری شد .

2-  فرضیه =فرض است و هنوزاثبات نشده است

تئوری= فرضیه ای که به اثبات رسیده است.

ابتدا فرضیه ایکس مطرح و در 14 مقاله تئوری ایکس کاملا توضیح داده شدهاست.

سیستم ایکس از دو طریق از کار می افتد:

1- با مصرف مواد مخدر سیستم ایکس از کار می افتد

2-از طریق فکر خراب و ورود به ضد ارزش ها و قرارگرفتن در نا امیدی و.

مصرف کنندگان مواد مخدر بصورتباسیم ، سیستم ایکسشان مختل شده و همسفران بصورت بی سیم با قرار گرفتن در کنار فردمصرف کننده و اخلاق و روحیات او سیستم ایکسشان دچار اختلال و از کار افتادگی میشود.

بنابراین افراد مسافر می بایست با دارو و جهانبینی سیستم ایکس خود رااحیا نموده و مسافران با جهانبینی بتنهایی قادر به احیا و ترمیم سیستم آسیب دیدهشان می باشند.

مطلب ادامه دارد.


خلاصه سی دی اضافه وزن 3 قسمت دوم
نتیجه تصویری برای چاقی و اضافه وزن عکس

بنابراین کلیه اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروریرا جسم برای ساختن خودش نیاز دارد تا بتواند پروتئین‌های لازم را برای سلول‌ها ،عضلات ، و قسمت‌های حیاتی جسم فراهم کند.

خلاصهسی دی اضافه‌وزن3 از آقای مهندس حسین دژاکام


نتیجه تصویری برای عکس برای اضافه وزن


در مورد کاهش وزن هم باید در درجه‌ی اول صورت‌مسئله آن را بدانیمو بلد باشیم برای هرگونه کاری باید اول صورت‌مسئله‌ی آن را بلد باشیم. چاقی موقعیبد می‌شود که به بیماری تبدیل شود.

به نام قدرت مطلقالله

خلاصه سخنان استادپیرامون وادی اول در تاریخ 1398/07/07 روز یکشنبه

وادی اول:با تفکر؛ ساختارها آغاز می گردد، بدون  تفکر ،آنچه هست رو به زوال می رود.

وادی اول نقطه شروعیا مبداء ماست ، از تفکر تا عشق،ما یک چرخ در وادی دهم داریم که از تفکر سالم شروعشده و در ادامه ایمان سالم – عمل سالم – حس سالم – عقل سالم و  در نهایت عشق سالم و عشق سالم می رود به تفکرسالم

وادی ها هم همینطورمی باشد ، وادی 14:  انسان عاشق فکرش بازمی شود .

وادی یعنی آبادی،یعنی راه .

نقطه شروع ما وادیاول می باشد که ما می خواهیم حرکت خود را آغاز کنیم با تفکر سالم یا مثبت. زمانیکه دید ما منفی باشد مشکلمان حل نمی شود. این وادی یعنی من امید داشته باشم واینکه درذهن من این باشد که من می توانم درمان شوم . هرچه در تفکر ما باشد ما بهآن می رسیم. اگر در تفکر ما درمان باشد ما به درمان می رسیم.

انسان باید مثبتاندیش باشد .زمانی که شروع به مثبت اندیشی کرد شروع به القاء و احیاء و حرکت میشود.وقتی تفکر مثبت باشد ، القاء هم مثبت و احیاء هم مثبت و حرکت هم در جهت مثبتخواهد بود.

اولویت اول  ما یعنیدرمان اعتیاد ، تفکر یعنی متمرکز شدن روی درمان اعتیاد .

با تفکر ساختارهاآغاز می شود: ساختار  :یعنی ذراتی که داراییک خواسته  و حس مشترک می باشد دور هم جمع می شوند و یک هدف مشترک دارند.

افرادی که د ر یکپاتوق دور هم جمع می شوند و مواد مصرف می کنند و غیبت و دروغ و کارهای ضد ارزشی دیگر را انجام می دهند یک ساختارمنفی می باشد .مافیا خود یک ساختار منفی است ، چون هدفشان مواد مخدر و کارهای ضد ارزشی می باشد . ساختارهای منفی دردرون ما  خیلی هستند.یکی از آنها اعتیاد میباشد که هزاران حس منفی و ساختارهای کوچک منفی را دور خود جمع کرده است ،مثل حسکینه ،انتقام ، عدم تعادل،.

قبلا ، زمان مصرفبعلت تفکر نداشتن ، همه ساختارهای منفی درون ما شکل گرفته بود  . در زمان مصرف همه چیزبرایمان جور می شد به راحتی به مواد دسترسی پیدا می کردیم ، مکان مصرف براحتی جورمی شد ، ولی حالا که می خواهیم از آن ضد ارزش ها و مواد فاصله بگیریم یک مقدار سختشده بعلت اینکه آن ساختارهای منفی تبدیل به مافیای شده که یک کفش آهنی  می خواهد کهاین ساختار را ذره ذره همانطور که تشکیل دادیم ، ذره ذره باید آن ساختار مافیاییرا خراب کنیم و در کنار آن یک ساختار مثبت بنا کنیم و همانطور که آن را خراب میکنیم این ساختار مثبت را آباد کنیم .

ساختارهای منفیهمانند درختی تنومند و ریشه دار می باشد که متشکل است ا ز رذائل و صفات بد اخلاقیکه می بایست همانطور که پله کم می کنیم یک پنجم از صفات بد خودمان را کم و اصلاح کنیمتا زمانی که پله هایمان بپایان رسید رذائل و صفات بد اخلاقی مان هم همزمان با آنبپایان رسیده و جای آن را صفات خوب اخلاقی گرفته باشد .نگوئیم سفر اول مواد راکنار می گذاریم و در سفر دوم دروغ گفتن و غیبت کردن و . و سیگار کشیدن را کنارمی گذارم، می بایست همه را با هم بصورت یک پنجم که پله کم می کنیم : دروغ گفتن، سیگارکشیدن و دیگر صفات بد را همزمان کم کنیم که در زمان رهایی از تمامی رذائلمان رهاگردیم ،در غیر اینصورت فقط از مواد رها می شویم ولی حال و حس خوب پیدا نمی کنیمچون اگر همه را در سفر اول با هم حل نکنیم برای هرکدام می بایست یک سفر باید انجامداد که عمر نوح ع را می خواهد.

 اگر بسم الله را که وادی اول می باشد درست آغازکنیم به وادی 14 می رسیم و بعد از آن دوباره به وادی اولی که 14 وادی پشتیبان آنمی باشد و اگر درست آغاز نکنیم در وادی اول می مانیم و به وادی های بعدی نمی رسیم. 


آقا مصطفیء عزیز و گرانقدر یکمین سال رهایی از بند نیکوتین را به خودتان و خانواده محترمتان و راهنمای عزیزمان آقای سعید چنگانیان و اعضای محترم لژیون یازدهم ایکس و لژیون پنجم ویلیام تبریک مگوییم و بهترینها را برایتان آرزومندیم
معشوق به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا بادچنین بادا

گر مرد رهی میان خون باید رفت
از‌‌ پای فتاده سر نگون  باید رفت
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که جون باید رفت
رهایی آقای علی قادری  از بند مواد و قرص. و رهایی آقای ابوطالب ملکوتی خواه  از بند نیکوتین را به خودشان و خانواده محترمشان و کمک راهنمای عزیز وگرانقدرمان آقای سعید چنگانیان و اعضای خوب ودوست داشتنیء لژیونهای یازدهم ایکس و پنجم ویلیام تبریک گفته و از خداوند منان بهترینها را خواهانیم

به نام قدرت مطلقالله

آری بعد از سختیهابایید گشایشی باشد و این از ویژگیهای جهان است برای انسانهایی که اراده می کنند تاکاری در دنیای خود بکنند .

خداوندسرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود سرنوشت خود را تغییر دهند.

راستی چرا بسیاری ازانسانها هیچ حرکتی نمی کنند تا کیفیت زندگی خود را بهتر کنند چرا بسیاری ازانسانها در تله گرفتاریهای زندگی گرفتارند و هر روز درگیر روزمر گیهای زندگی میشوند. البته پاره ای از انسانها هم در مسیر زندگی به گونه ای دیگر عمل می کنند وبه دنیایی از موفقیتها می رسند.

اصولا فاصله بینموفقیتها و شکستها :فاصله بین "غفلت" و "هشیاری" انسانها است.پاره ای از انسانها در دنیای از غفلت زندگی می کنند و هرگز زندگی خود را موردارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار نمی دهند . نمی دانند که کیستند و چه می کنند .فرصتها را نمی بینند ثروتهای جهان را حس نمی کنند در تله گرفتاریهای زندگی گیر میکنند و اسیر روزمره گیها می شوند و هرگز زندگی خود را طراحی نمی کنند.

همواره شکایت می کنندو از نابسامانیها سخن می گویند . این چنین انسانهایی ویژگیهای عجیبی دارند هموارهبه بدبختیها و ناکامیهای زندگی می اندیشند و به نابسامانیها چشم می دوزند . مرتبامی گویند "چرا"؟؟ چرا وضع خراب است ؛ چرا قیمتها همه گران است ،چراخداوند با من لج است و هیچ کاری را برای من درست نمی کند، چرا کسی مرا دوست ندارد، چرا در هیچ کار موفق نیستم، چرا هر چه بلا در دنیا هست به سر من می آید ، چرا منمرتب مریض می شوم، چرا من همیشه ضرر می کنم ، چرا من بد شانس هستم .

ناصرخسرو می فرماید:

تو چوناختر خویش را می کنی بد    مدار از فلک چشم، نیک اختری را

وما اینجا  می گوییم " کیفیت زندگی تو را نوع سوالاتیتعیین می کند که تو از خود می کنی ، آری ، دنیای زیبای انسانها ی موفق در راستایهشیاری آنها شکل می گیرد.

انسانهایی که دردنیایی از خودهشیاری زندگی می کنند هر لحظه توجه دارند که چه می کنند . مرتب ازخود سوال می کنند که من کیستم، کجا هستم؟ و چه می کنم؟ یک انسان هشیار و موفق مرتببه ارزیابی زندگی خود می پردازد . همواره روی زیباییهای زندگیش تمرکز می کند.

یکی از دلایل کامیابییک انسان موفق این است که بجای واژه اعتراض آمیز "چرا" از واژه نعمتآفرین " چگونه" استفاده می کند. مرتب در دنیایی از رضایت و شکر می گوید: چگونه می توانم کیفیت ذندگیم را عالی تر کنم؟ چگونه می توانم در انجام این کارموفق شوم ؟ چگونه می توانم به سلامت کامل برسم؟ چگونه می توانم ارتباطی زیباتربرقرار کنم ؟ چگونه است که خداوند این گونه مرا دوست دارد ؟ چگونه می توانم شانس خود را بهتر کنم ؟ چگونه ، چگونه ، وچگونه ؟؟

آری واژه اعتراض آمیز "چرا" درهای رحمت خدا رابه روی انسان می بندد و  واژه راه گشای"چگونه" تمام درهای رحمت خدای رحمان را به روی  انسان باز می کند . واژه چرا به منزله کفر استکه نعمت را از کف بیرون می کند و واژه چگونه به مثابه شکر است که نعمت را افزون میکند.

<منظور ما از واژهچرا با معنی آعتراض آمیز بوده و معنی دیگر چرا : بعمنای کشف مجهولات که آن چرا مورد بحث ما نیست >

برگرفته از کتابتکنولوژی فکر : دکتر علیرضا آزمندیان


نوشتار سی دی صورت مسئله اعتیاد

استاد: جناب مهندس دژاکام


عكس‌العمل‌های جسم در اثر قطع مصرف موادمخدر

هرگاه شخص مصرف‌كنندة موادمخدر(تریاك و خانواده آن) به هر دلیل مصرف مادة خود را قطع نماید و یا به او نرسد ، عكس‌العمل‌های نسبتاً شدیدی در جسم او ظاهر می‌گردد. این عكس‌العمل‌ها شامل دو بخش عمده می‌باشد كه نكته كور درمان یا ترك اعتیادهای ناموفق و متداول امروزی در آن نهفته است .

الف : عكس‌العمل‌های آشكار 
ب : عكس‌العمل‌های پنهان


عكس‌العمل‌های آشكار یا به اصطلاح سم‌زدایی : 

در صورت نرسیدن موادمخدر به شخص مصرف‌كننده و یا قطع ناگهانی مواد ، عكس‌العمل‌هایی در جسم او ظاهر می‌شود كه بسته به نوع مواد مصرفی ، مقدار و تعداد دفعات مصرف در 24 ساعت ، معمولاً چند ساعت پس از دیر شدن نوبت مصرف آغاز می‌شود و اختلالاتی كه به آرامی شروع شده بود پس از 24 ساعت به اوج خود می‌رسد. این عكس‌العمل‌ها و اختلالات شامل موارد زیر است :

عرق كردن

پرش پا

آبریزش بینی

گرفتگی عضلات در پاها و گردن

عطسه های پی در پی

بی خوابی

استخوان درد یا سم كشی در مچ پا و بازوها

اسهال

 

با وجود این عوارض اگر از دارو هم استفاده نشود ، مكانیزم بدن حداكثر پس از یك هفته رو به تعادل می‌رود و پس از طی دو هفته به حداقل خود می‌رسد ولی باز ادامه دارند .

درمان در مرحله عكس‌العمل‌های آشكار یا به اصطلاح سم‌زدایی : 
برای كاهش عكس‌العمل‌های این مرحله می‌توان از روش‌های ذیل استفاده نمود : 
ـ از طریق پزشك با استفاده از داروی مناسب ، مثل متادون (آمپول ، شربت و قرص)، ظرف یك‌هفته یا دوهفته دُز دارو را كاهش داد . 
ـ كاهش موادمخدر مصرفی با استفاده از روش سنتی مثل استفاده از تنتور تریاك و یا آب شیرة تریاك كه باید ظرف مدت دوهفته مواد مصرفی را كاهش داد .
ـ از طریق سایر روش‌های حاشیه‌ای مثل طب سوزنی همراه با دارو و غیره .
ـ از طریق شلاق درمانی ، شلنگ آب ، زندانی كردن در منزل و غیره و هزار ترفند دیگر كه البته این روش بسیار مردود و غلط می‌باشد و كسانی كه با زور این كار را انجام داده‌اند ، تصور می‌كنند روش آن‌ها درست است و جواب می‌دهد ، در حالیكه در این مرحله زمان مسأله را حل می‌كند و مكانیزم بدن خودبه‌خود به حال تعادل می‌رسد كه البته زمان را فرد معتاد سپری می‌كند و از این مرحله موفق بیرون می‌آید . 
ـ با استفاده از روش ترك یابویی یا سقوط‌آزاد : این روش مثل سقوط‌آزاد ، فرد معتاد بدون استفاده از هیچ دارویی مواد خود را قطع می‌كند و به این دلیل آن را معتادان ترك‌یابویی گفته‌اند ، چون انسان باید مثل یك یابو از نظر جسمی قوی باشد .

نتیجه‌گیری : 

این مشكلات هیچ كدام در وحلة اول منشاء یا علت روانی ندارند. به دلیل اینكه ریشه وجود این اختلالات ضعیف شدن سیستم ضددرد بدن انسان و عدم تولید یا بازدهی نامناسب سیستم‌های تولید مواد شبه‌افیونی و شبه مرفینی جسم انسان است. بایستی برای معالجه به‌گونه‌ای رفتار نمود تا این سیستم‌ها به آرامی كار خود را شروع نمایند. به عبارتی چشمه بایستی از خود جوشش داشته باشد. با آب ریختن درون چشمه‌ای كه متروكه شده نمی‌توان آن را به جوشش آورد. به دیگر سخن استفاده از داروهای عادت‌آور و مخرب باعث نابودی چشمه‌های درون بدن می‌شود .
برای ترمیم این سیستم تجربه نشان داده است در صورت برنامه‌ریزی صحیح می‌توان با طی مسافت زمانی حدود 11 ماه به 90% تعادل از نظر جسمی رسید. با تعادل جسم ، روان هم به تعادل می‌رسد. 10% بقیه در طول زمان حل می‌شود كه البته مشكل جهان‌بینی یا نگرش فرد نسبت به خودش و جهان پیرامونش هنوز به قدرت خود باقی است و اگر این مشكل هم حل نشود با برطرف شدن كلیه مشكلات جسم و روان دوباره شخص به اعتیاد روی می‌آورد .

درمان این مرحله : 

ـ می‌توان بدون دارو و مواد مصرفی این مرحله را طی نمود كه از نظر بازگشت به اعتیاد بسیار خطرناك است و اگر شخص به اعتیاد خود برگردد ، كاری طبیعی انجام داده است و اگر به اعتیاد برنگردد عملی غیرعادی و فوق‌العاده انجام داده است. البته شخص تا یك‌سال راندمان كاری مناسبی ندارد. از نظر جنسی ناتوانی پیدا می‌كند و مشكلات زیادی دارد. در این مرحله در اثر قطع مواد شوك مخرب بر جسم و روان شخص وارد می‌شود كه بعضی از تخریب‌ها تا پایان عمر شخص هم به تعادل نمی‌رسد . 
ـ می‌توان از روز اول قطع مواد با جایگزین كردن داروی مناسب ، كه داروها بایستی داروی اصلی و مخصوص ترك اعتیاد باشد ، این مرحله را در فاصله زمانی 6 تا 11 ماه طی نمود و به آرامی دُز دارو را كاهش داد و به صفر رساند . 
ـ برای معتادان تریاك می‌توان موادمخدر مصرفی فرد را در طی زمان كاهش داد و به صفر رساند و این مرحله شایسته است در 11 ماه طی شود . 
ـ برای معتادان هرویینی و تزریقی‌ها بایستی مصرف هرویین به مدت یك‌هفته یا حداقل سه‌روز كاملاً قطع شود ( در صورت ضرورت 100 میلی‌گرم تریاك به صورت خوراكی ) و سپس 500 میلی‌گرم در دو وعده به صورت خوراكی مصرف شود و سپس به صورت تدریجی تیپر شود تا به صفر برسد. تریاك به صورت خام متناسب با دستگاه گوارش همه نیست و بایستی تریاك پخته شود تا قابل هضم باشد (برای پخته شدن ، تریاك را روی شعلة كبریت یا منبع حرارتی دیگر قرار می‌دهند).

نكته : 
خارج از بحث‌های قانونی و حقوقی ، من به تجربه دانستم هیچ دارویی مناسب‌تر ، قویتر ، كامل‌تر ، ارزانتر و مفیدتر از خود تریاك برای ترك اعتیاد یك معتاد فعلاً وجود ندارد .


طرح كلی درمان معتادان

شایسته است ما در طرح پیشگیری ، درمان و مهار اعتیاد ، مانند باطری اتومبیل عمل نماییم. به عبارتی ما با نیروی اولیه خود ، نیروگاه نسبتاً بزرگی را به كار می‌اندازیم و كنار می‌رویم. درست مثل باطری ، موتور ساكن اتومبیل را روشن می‌كند و كنار می‌رود. البته موتور هم پس از روشن شدن باطری را شارژ می‌نماید تا برای راه‌اندازی بعدی آماده گردد
ما هرگز نمی‌توانیم نقش باطری و موتور را به عهده بگیریم. اگر به فرض محال از تمام پزشكان استفاده نماییم ، قرن‌ها طول خواهد كشید تا بتوانیم تمام معتادان موجود را معالجه نماییم كه البته با روش‌های متداول دوباره همة آن‌ها به اعتیاد خود برخواهند گشت .
در حقیقت ما هسته‌های گروه درمانی به وجود می‌آوریم و از انرژی خود مصرف‌كنندگان برای اداره آن با دادن اطلاعات به آن‌ها بالاترین استفاده را می‌كنیم. درست مثل زدن اولین ضربه به ساچمه‌هایی كه پشت سرهم با فاصله كمی قرار دارند . 
این روش مثل تصاعد حسابی با كمترین هزینه و بالاترین راندمان عمل خواهد نمود. انشاا.

درمان به صورت كامل : 

ترك اعتیاد بسیار آسان است. آنقدر آسان كه هر معتاد چندین بار این كار را انجام داده است و تجربه كافی دارد ! اما در این طرح هدف ما درمان و بهبودی كامل فرد معتاد می‌باشد كه از زاویه دیگری كه به حقیقت نزدیك‌تر باشد ، به موضوع نگاه خواهیم نمود و روشی كاربردی را مطرح می‌نماییم . 
برای درمان و معالجه فرد معتاد ما باید سه پارامتر در انسان را مورد توجه قرار دهیم كه بایستی این سه پارامتر هم‌زمان و به موازات هم جلو بروند و چنانكه یكی از این مؤلفه‌ها ناقص باشد مشكل فرد معتاد حل نخواهد شد و درمان حاصل نمی‌گردد .

این مؤلفه‌ها به شرح زیر می‌باشند : 

الف : جهان‌بینی انسان 
ب : جسم انسان 
ج : روان انسان

برای مثال اگر فردی در جهان‌بینی خود به پوچی برسد ، چنانكه مشكل جسم و روان او حل بشود ، بازهم به طرف اعتیاد كشیده خواهد شد .

 

حل مشكل جسمی 11 ماه

حل مشكل روانی 11 ماه

حل مشكل جهانبینی متفاوت

جدول زمانی برای رسیدن به حدود ۹۰٪ سلامتی

در این طرح بیشتر روی پارامتر مشكل جسمی بررسی‌های لازم انجام گرفته كه بایستی هم‌زمان با آن برای اصلاح مسأله جهان‌بینی و مسأله روانی كلاس‌های ویژه آموزش ، سخنرانی و مشاوره‌های لازم انجام پذیرد. در ضمن با حل مشكل جسمی به میزان قابل توجهی مسأله روانی هم خودبه‌خود حل می‌گردد. چون با طول درمان حساب‌شده ، سیستم‌های از كارافتاده جسم شخص معتاد بهبودی یافته و شخص به حال تعادل نزدیك می‌گردد .

مراحل اجرای طرح در سازمان‌ها : 

الف ـ جلسه توجیهی برای مدیران و آشنایی با مقولة اعتیاد جهت اقدامات پیشگیری و درمان معتادان و جلب حمایت آنان از معتادان خواستار ترك اعتیاد . 
ب ـ برگزاری جلسات سخنرانی برای كلیه كاركنان همراه با پرسش و پاسخ به منظور پیشگیری ، درمان و مهار اعتیاد . 
ج ـ به مدت یك‌سال به كاركنان فرصت داده شود تا برای درمان اعتیاد خود اقدام نمایند. البته این عمل بایستی توسط مدیران به وسیله بخشنامه یا هر اقدام دیگر انجام پذیرد تا بدین ترتیب راه برای داوطلبان درمان اعتیاد باز شود و بتوانند خودشان را معرفی نمایند . 
د ـ ایجاد پایگاهی در سازمان‌ها برای تشكیل كلاس‌های آموزشی و مشاوره‌ای ، جهت درمان ، پیشگیری و مهار اعتیاد تا همه روزه در ساعات خاصی در این محل‌ها توسط خود مصرف‌كنندگان عملیات گروه درمانی انجام پذیرد. البته مصرف‌كنندگان در شیفت‌های خاص به گروه‌های خاص تقسیم‌بندی می‌شوند
ه ـ در اختیار گذاشتن كتاب ، بروشور ، جزوه ، نوار كاست ، فیلم و . . . به پایگاه‌ها ، به منظور درمان ، پیشگیری و مهار اعتیاد ، كه هزینة آن توسط سازمان یا مصرف‌كنندگان انجام پذیرد . 
و ـ در این پایگاه‌ها به مصرف‌كنندگان كه گزینش می‌گردند ، آموزش لازم داده می‌شود تا به درمان خود و دیگران بپردازند . 
لازم به توضیح است كه در سازمان‌ها تحت هیچ شرایطی نمی‌توان از ترك سریع استفاده نمود. چون در ترك سریع بایستی فرد در منزل باشد و تا یك‌ماه اصلاً قادر به كار نخواهد بود و پس از یك‌ماه تا یك‌سال بازهم راندمان كاری ندارد و شخص با كوچكترین حركتی از كنترل خارج می‌گردد و این برای نیروهای حساس بسیار مسأله‌ساز خواهد بود و می‌تواند نظم سازمان را مختل نماید .

الف ـ نامزدهای اعتیاد : 

كسانی هستند كه از موادمخدر به صورت تفریحی استفاده می‌كنند. این گروه مطمئن هستند و تصور می‌نمایند واقعاً هرگز معتاد نخواهند شد ! این افراد معتادان آینده خواهند بود !

راه‌حل پیشگیری 

شایسته است از نظر اطلاع و شناخت و آگاهی به صورت واقعی محاسن و معایب اعتیاد را برای آن‌ها بشكافیم تا بدانند آنچه نمی‌دانند. این گروه در اولویت قرار دارند و از اهمیت خاصی برخوردارند .

راه‌حل اجرایی
برگزاری جلسات سخنرانی در كارخانه‌ها ، ارگان‌ها ، سازمان‌ها و میزگردهای تلویزیونی ، جراید ، آموزش معلم‌های پرورشی مدارس و كتاب‌های درسی .

جلسات سخنرانی باید توسط افرادی باشد كه مردم حرف‌های آنان را از دل و جان قبول داشته باشند ، نه افرادی كه به مصرف‌كنندگان ناسزا بگویند و مردم را بترسانند .

ب ـ گروه معتادانی كه از اعتیاد خود خرسند هستند : 

این گروه تصور می‌كنند به یك ماده جادویی دست یافته‌اند و لذت می‌برند و حتی تصور می‌كنند انسان‌هایی كه از این ماده جادویی استفاده نمی‌كنند باید چیزی كم داشته و یا انسان‌های كم‌خردی هستند. این گروه یا در اوایل كار هستند و اعتیاد برای آن‌ها كار انجام می‌دهد و یا در اعتیاد غرق شده‌اند و بسان زنبارگانی هستند كه عجوزه را جوان می‌بینند .

راه‌حل اول : 

ما فعلاً از نظر درمانی هیچ كاری برای این گروه نمی‌توانیم انجام دهیم مگر اینكه از نظر اندیشه ، نقطه تفكری در آن‌ها به وجود آوریم تا شاید روزی این نقطه تفكر بزرگتر گردد .

راه‌حل دوم : 

مهار اعتیاد مبحث جدیدی است كه به جز درمان و پیشگیری در حال وارد كردن آن در فرهنگ اعتیاد می‌باشیم. چون عملاً پله مناسبی خواهد بود برای ترك اعتیاد این گروه
در مهار اعتیاد به فرض اگر بتوانیم حركتی انجام دهیم تا فردی كه مثلاً روزانه 17 بار به خودش تزریق می‌كند و یا 200 عدد قرص می‌خورد و یا دو مثقال (5/9 گرم) تریاك یا شیره می‌خورد ، 17تزریق خود را مثلاً به 3 تزریق برساند و در همان وضع بماند ، به هر حال كار مناسبی انجام داده‌ایم و بین بد و بدترین ، بد را انتخاب می‌كنیم و این خود باعث كاهش میزان تقاضای موادمخدر می‌گردد و شخص هم در حالت تعادل بهتری قرار می‌گیرد و ممكن است برای مرحله بعدی ترك یا درمان آماده گردد و یا به او برای تزریق سرنگ بدهیم تا ناقل بیماری ایدز و هپاتیت در جامعه نباشد و هزینه‌های سنگین را برای درمان جامعه به وجود نیاورد . (كاهش آسیب)


ج ـ گروه معتادان خواستار ترك اعتیاد : 

این گروه معتادانی هستند كه از اعتیاد خود در رنج دائم به سر می‌برند و هرچه تاكنون تلاش كرده‌اند راهی برای رهایی از اعتیاد پیدا نكرده‌اند این افراد همان گروهی هستند كه جویای كمك ما می‌باشند و ما می‌توانیم برنامة مشخص و نسبتاً صحیحی را برای درمان آن‌ها اجرا نماییم . 
در اینجا قبل از مطرح كردن راه‌حل ، بهتر است موادمخدر مورد نظر را به طور خلاصه ذكر نماییم :

هرویین : 
كه با روش‌های زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد : 

ـ تزریق در رگ : معمولاً به دست‌ها تزریق می‌شود و در نهایت به كیسه‌خونی (رگ‌های ناحیه كشاله ران) منتهی می‌گردد . 
ـ دودی : روی زرورق دود می‌شود . 
ـ دماغی : توسط بینی بالا كشیده می‌شود .

تریاك : 
كه به روش‌های زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد : 

ـ تزریق در داخل رگ : در ایران كمتر تزریق می‌شود ولی مرسوم می‌باشد . 
ـ كشیدن : با ابزارهای متفاوت دود آن كشیده می‌شود . 
ـ خوراكی : به صورت خام خورده می‌شود ( در معده دیر حل می‌شود ولی امروزه ، به ویژه در نسل جوان ، بسیار زیاد شیوع پیدا كرده است.)

شیرة تریاك :

نوع اصل آن از جوشاندن سوخته تریاك به دست می‌آید طریق استفادة آن مشابه تریاك بوده ، اما خیلی قویتر از تریاك است. 2 تا 3 برابر تریاك ایجاد نشئگی می‌كند. چون در معده سریع حل می‌شود بیشتر به صورت خوراكی مصرف می‌شود . چرت‌آور است. با نگاری و قلیون كشیده می‌شود .

قرص ، دارو و آمپول (خواب‌آورها ، مسكن‌ها و آرام‌بخش‌ها) : 

گاهی ترك اعتیاد آن به مراتب سخت‌تر از تریاك و هرویین می‌باشد و تخریب وحشتناكی روی انسان ایجاد می‌كند و پس از قطع ناگهانی ، شخص ممكن است در روز چندین‌بار دچار غش و تشنج شدید گردد. افرادی یافت می‌شوند كه در روز 200 تا 300 قرص می‌خورند و هر چه آمپول هم گیرشان بیاید تزریق می‌كنند. در حقیقت این افراد هرچه گیرشان بیاید مصرف می‌كنند و چند مصرفه هستند. از سر كشیدن شربت‌های گوناگون كه دارای مواد افیونی هستند خودداری نمی‌كنند .


مقابسه اثرات مصرف موادمخدر در بدن انسان به‌طور تقریبی :

1% گرم تزریق تریاك = 1 گرم خوردن تریاك = 10 گرم كشیدن تریاك

گروه معتادان خواستار رهایی شامل افراد زیر می‌باشد :

معتادان شاغل : 

به مصرف‌كنندگانی گفته می‌شود كه به كار مشغول هستند. مثل كارگران ، كارمندان ، دانشجویان ، پیشه‌وران و . . . برای این گروه درمان به روش ترك تدریجی پیشنهاد می‌گردد. چون در اثر ترك سریع عملاً قادر به انجام كارهای محوله خود نیستند و این موضوع باعث می‌گردد كه مجدداً به طرف مصرف مواد كشیده شوند. برای مثال اگر مصرف‌كننده‌ای صافكار باشد ، پس از قطع مواد تا یك‌سالی قادر نیست كار خود را به نحو احسن انجام دهد و بی‌حوصله است. به هرحال روزی به خودش خواهد گفت : اگر امروز یك‌ذره مواد مصرف كنم ، كارم را تند و سریع انجام می‌دهم و این خود آغازی برای بازگشت به مصرف مواد خواهد بود. طول درمان 10 ماه می‌باشد .

نكته : 

در این مرحله افراد معتاد با مشاوره لازم و گزینش و تقسیم‌بندی می‌گردند. ممكن است برای بعضی افراد روش‌های ویژه‌ای كه خارج از برنامة ترك‌تدریجی باشد ، اعمال گردد.

معتادان بیكار : 

ـ می‌توان از ترك سریع با دارو یا بدون دارو و یا با استفاده از مواد ، مرحلة اول را طی نمود .
ـ می‌توان از ترك تدریجی استفاده نمود. البته به اوضاع و احوال و شرایط فرد بستگی دارد .

نكته : 

به این معتادان حداقل تا 11 ماه نمی‌توان مسؤولیت‌های سنگین واگذار نمود. شایسته است اول برادری خود را ثابت نمایند و از گروه‌درمانی هم ، بایستی استفاده نمود .

معتادان آخر خطی : 

به گروهی از معتادان گفته می‌شود كه همه‌چیز خود را از دست داده‌اند. كار ، خانواده ، دوستان ، سرمایه ، حتی جایی برای خوابیدن هم ندارند .

پیشنهاد : 

این گروه به مراكز ویژه‌ای هدایت شوند و حداقل تا یك‌سال به آن‌ها هیچ مسؤولیتی واگذار نگردد و اگر رو به بهبودی رفتند ، از طریق كمك‌های غیرنقدی مورد حمایت قرار گیرند . 
در خاتمه چنانكه دبیرخانه همایش هزینه‌های مربوطه را بپذیرند تا 10 نفر از مصرف‌كنندگانی كه درمان شده‌اند می‌توانند در همایش حاضر شوند و صحبت نمایند .

نكته : 

خارج از بحث‌های قانونی و حقوقی ، من به تجربه دانستم هیچ دارویی مناسب‌تر ، قویتر ، كاملتر ، كم‌خطرتر ، ارزانتر و مفیدتر از خود تریاك برای ترك اعتیاد یك معتاد فعلاً وجود ندارد .




سخنان استاد:
آنچه باور است ،محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.تنها پیوند محبت ما را به هم متصل می کند.اساس کار کنگره ،محبت و عشق و ایمان است.این هر سه با نهر خمر با هم هستند،و هیچکدام بدون دیگری ،نمی توانند باشند.مثلا عشق نمی تواند بدون ایمان باشد و یا عقل بدون ایمان نیست.انسان دو بعدی و یا انسانی که از عشق مخلوق به خالق می رسد اضلاع مثلث را در درون خودش دارد.واقعا عشق چیه؟
آیا عشق ظاهری است؟یا تظاهر کردن به عشق است ،عاشق کسی شدن است.
این عشقی که در وادی چهاردهم از آن صحبت شده است.عشق واقعی و حقیقی است.واگر متن وادی را بخوانیم از خود بی خود می شویم.عشق روی گدازه های آهن راه رفتن است.چه کسی به عشق واقعی رسید،بزرگان دین،مثل حضرت محمد،حضرت عیسی که تسلیم فرمان خدا شدند.یا حضرت ابراهیم که فرزندش را خواست قربانی کند.آقای مهندس که آنقدر به انسانها خدمت می کنند و هیچ چشم داشتی ندارند و خالصانه و بدون ریا عمل می کنند،نمونه ای از یک انسان 
عاشق هستند.واگر کسی واقعا بخواهد به کسی خدمت کند،باید طوری عمل کند که بقیه نفهمند.واقعا خیلی سخت است که از عشق عبور کنی.اگر در شرایط سختی قرار گرفتی،توانستی از آن عبور کنی،آنگاه می توانی عاشق باشی.
عشق است که انسان را به حرکت وا می دارد.انسانی که عاشق واقعی باشد،در دل مشکلات می رود و مانند باروتی که منفجر می شود،راه حلی را پیدا می کنند.
در وادی چهاردهم ،وقتی جانشین می خواهد از عشق صحبت کند،می گوید من نمی توانم،باید استاد باشد مرا همراهی کند،تا بتوانم صحبت کنم.در این وادی سردار از اضداد سخن می گویند.چیزی که جهان را به صورت یک کره ی خاکی نگه داشته است اضداد است که خودش عشق است.یک انسان بد هم عشق است
چون به من آموزش می دهد که بدی، بد است.و خطابه ی دوم امواج است،اساس عشق امواج است که مانند نور است وما با چشم نمی توانیم ببینیم.
کلا تمام هستی در عشق شناور است.وقتی که کره ی زمین می خواست شکل بگیرد،ذرات در کنار همدیگر قرار گرفتند زمین را به وجود آوردند.
مثلث عشق از اضلاع سایه ها و جاذبه وحس به وجود آمده است.سایه ها همان عاشق و معشوق است، جاذبه وقتی است که ذرات به همدیگر می چسبند و هستی را به وجود می آورند.وحس را  ایجاد می کنند. اولین لازمه ی مثلث عشق 
سایه ها هستند.ما وقتی وارد کنگره شدیم  جذب یک سری از دوستان شدیم ،نسبت به یک سری از دوستان که در دوران مصرف بودند و هنوز مصرف کننده هستند دافعه پیدا کردیم.انسان نسبت به هم نوع خودش جاذبه و دافعه پیدا می کند.در وادی چهاردهم سه نوع عشق را بیان می کند، یکی عشق مخلوق به مخلوق که یک نفر عاشق یک نفر دیگر مثل پدر و مادر و همسر و فرزندان و راهنما و دوستان می شود.عشق سالم عشقی است که در آن اعتماد باشد.
دوم عشق مخلوق به خالق  که خداوند می گوید،به مخلوق من عشق بورزید.
سوم عشق خالق به مخلوق،انسانی که دو مرحله قبل را پشت سر گذاشت.مثل پیامبران و امامان که خداوند عاشق آنهاست ،انسانی که چیزی کم و کسر نداشته باشد عبادت به جز خدمت خلق نیست   به تسبیح و سجاد ه و دلق نیست.انشالله که ما هم بتوانیم یک ذره از این عشق واقعی را درک کنیم.
مشارکت دوستان
مسافر ابراهیم: آقای مهندس می فرمایند:ما باید از طبیعت الگو بگیریم.وقتی یک دانه گندم را کاشتیم ودر دل خاک گذاشتیم،در اثر مراقبت ،رشد می کند و عشق زمین در آن قرار می گیرد و به یک خوشه گندم تبدیل می شود.و اگر عشق را در وجود خودمان نهادینه کنیم به خیلی از مسائل می رسیم.آقای امین می گویند من در وادی چهاردهم مانده ام،پس من سفر اولی باید خیلی از مسائل را رعایت کنم.در درمان من ۵ درصد او تی اثر دارد،و ۹۵ درصد جزء جهان بینی و عشق ورزیدن است.
مسافر منصور: فیلم های مستندی که ساخته می شود ،وزندگی جانوران و حیوانات را به تصویر می کشند تا ما انسانها از زندگیشان درس بگیریم.کسانی که سازنده اش هستند،با عشق این کار را انجام می دهند.حتی آنقدر به این کار عشق می ورزند که حتی تا پای جانشان هم رفته اند.ما باید به هستی عشق داشته باشیم و از آن لذت ببریم،تا به آرامش و آسایش برسیم.
مسافر مصطفی 
واقعا لذتی که در نکشیدن سیگار وجود دارد،در کشیدنش وجود ندارد.خدا را شکر میکنم که کنگره این عشق را در وجود من گذاشت که درمان شوم.والا هیچ حسی نسبت به سیگار ندارم.داشتم فکر می کردم که این جا چه دانشگاه بزرگ و خوبی است.قبلا شاید به زندگی ام و بچه هایم عشق داشتم ولی اگر می خواستم سیگار یا مواد مصرف کنم،رفتار خوبی نداشتم.ولی الان که به آنها محبت و عشق می ورزم واقعی است.همانطور که ما صورت مساله اعتیاد را نمی دانستیم،ودرمان نمی شدیم،و محبت  هم صورت مساله است،که ما تازه فهمیدیم
آقای مهندس برای ما روشن کردند.اگر عشق و عقل و ایمان را به تعادل برسانیم به شرط رسیدن به دانایی،آنگاه به نتیجه می رسیم.

به نام قدرت مطلق الله 
سخنان استاد 
همانطور که آقای مهندس می گویند:جلسات صور آشکار آموزش هاست و سایت جزء صور پنهان است.اگر بخواهیم کنگره را به تمام دنیا معرفی کنیم با استفاده  از سایت می توانیم این کار را انجام بدهیم.سایت کنگره حدود ۳۰هزار بازدید دارد.در فضای مجازی خیلی چیزهای بیخود و مزخرف  وجود دارد.وقتی در کنگره آموزش می گیریم باید فرصت های بیکاری خودمان را صرف بازدید از سایت کنگره کنیم نه آن چیزهایی که فایده ای ندارد.اگر وارد سایت شویم از اطلا عات به روز کنگره با خبر می شویم.می توانیم از وبلاگ دیگر شعبه ها بازدید کنیم و دل نوشته ها و مقالات را مطالعه کنیم وبا این کار سطح علم و دانش خود را بالا می بریم.در لژیون سیگار می توانیم در هر جلسه به سایت مراجعه کنیم و تخریب های سیگار را یادداشت کنیم ودر لژ یون یادآوری کنیم مثلا تخریبی که روی دندان ها می گزارد یا روی قلب،روی پوست و مو و خیلی تخریب های دیگر که سیگار دارد.ما هر هفته غیر از دستور جلسه که کار می کنیم،می توانیم با مطالعه کردن مطالب سایت ،خیلی مطالب آموزنده  دیگری را در لژیون آماده کنیم وبرای دوستان بیان کنیم.اگر من راهنما سر لژیون حاضر شدم و مطلب جدیدی نداشته باشم حال خوبی هم ندارم.ولی اگر از قبل مطالبی را آماده کنم که جدید باشد با حال خوب در سر لژیون حاضر می شوم.می توانیم یک دل نوشته و یا مقاله ای راجع به دستور جلسات بنویسیم و در سایت قرار دهیم. دل نوشته راجع به خودمان مثلا قبلا که یک مصرف کننده بودم چه حالی داشتم و چه بر سر خانواده و خودم آوردم و حالا خدا را شکر از طریق کنگره نور امیدی در جلوی راهم آمدووو‌.
وآن نوشته ای که از اعماق وجودمان بیان می شود و حال دلمان را بیان کند.مسلما بر دل هر خواننده ای هم خواهد نشست.من این هفته را به خدمتگزاران سایت که زحمت می کشند تبریک می گویم.
مشارکت دوستان
مسافر مصطفی: من همیشه دوست داشتم در کنگره خدمتی را انجام دهم که دیده نشود و هر کس در کنگره خدمتی به او داده می شود مطمئنا این خدمت از طرف خداوند به او داده می شود.دستور جلسه ،من چگونه از سایت کنگره استفاده کنم و مقاله نویسی
که این دو از همدیگر جداست ،شاید این خدمت راهنمای تازه واردین که به من داده شده است به خاطر همین خدمت کردنم در سایت باشد. من وقتی مطلبی را می خواهم در سایت قرار بدهم چندین با می خوانم و یک بار می نویسم وبعد تایپ می کنم و یک مطلب چندین بار برای من تکرار می شود و در ذهنم می ماند.من خودم از طریق سایت وارد کنگره شدم.من قبلا که یک مصرف کننده بودم اولین کاری که بعد از بیدار شدن انجام می دادم.رفتن به دنبال مواد بود.ولی حالا اولین کار من سر زدن به سایت کنگره می باشد.
مسافرحسین: من هم خدا را شکر می کنم که امروز به کنگره آمدم تا آموزش بگیرم.سایت کنگره جزء صور پنهان کنگره است.و نمایندگی ها جزء صور آشکار است.وقتی یک مطلبی را نداشته باشیم می توانیم وارد سایت شویم و مطالعه  کنیم.وقتی یک استاد جلسه صحبت می کند به زودی صحبتهای ایشان وارد سایت میشود.و هر کس هر کجا که باشد می تواند از آن استفاده کند.یک مطلبی که در سایت گذاشتیم وقتی تعداد بازدید کننده ها بالا باشد لذت خوبی دارد و من خوشحال می شوم.چون اگر انتقادی یا پیشنهادی داده شود،باز آموزش می گیریم.
مسافر رسول
من هم این هفته را به خدمتگزاران  در سایت تبریک می گویم.اقای مهندس گفتند که سایت کنگره یک نمایندگی بزرگ است.ما آموزشها را از گنکره می گیریم.اما سایت کنگره آموزشها را  به کل دنیا انتقال می دهد،و این اهمیت زیادی دارد.یک منبع اطلاعات است که بعد هم که از کنگره می رویم در اختیار ماست.و ما با گذاشتن یک کامنت می توانیم تشکر کنیم.همانطور که یاد گرفتیم هر نعمتی که خداوند به ما داد باید شکرگذار و قدردان باشیم.
مسافر محمد
من هم به نوبه ی خودم از کسانی که در سایت زحمت می کشند تشکر می کنم.واین هفته را تبریک می گویم.من برای درمان به خیلی از ان جی یو ها رفته بودم ولی موفق نبودم.وقتی به کنگره آمدم و روی این صندلی نشستم و آموزش گرفتم .موفق شدم وبه در مان رسیدم.گاهی اوقات نرسیدم که سر لژیون حاضر شوم،وقتی وارد سایت میشدم و مشارکت دوستان را می خواندم،آموزش می گرفتم.و سعی کردم که مشارکت دوستان و سخنان استاد را در لژیون سیگار، ضبط کنم و در روی سایت قرار دهم.واین کار هر چند ۳ الی ۴ ساعت طول میکشد ولی انرژی آن چند برابر است ومن با این کار آموزش بیشتری میگیرم.


خلاصه گزارش لژیون سیگار،با موضوع قضاوت و جهالت
قضاوت و جهالت چه ربطی به اعتیاد دارد.چه ربطی به مواد و مصرف کننده دارد.همانطور که یاد گرفتیم،اعتیاد از ازدواج مواد با انسان  متولد می شود.وقتی یک انسانی مثل من و یک سری مواد هم باشد،یک انسان معتاد به وجود می آید،حالا این انسان گفتیم ،صور آشکار دارد و صور پنهان، در جهان بینی و آموزش ها گفتیم که مواد غیر از اینکه بر صور آشکار ما تاثیر می گذارد،باعث تخریب صور پنهان هم می شود.
علاوه بر مواد که روی صور پنهان اثر می گذارد،هزار تا صفت زشت و ناپسند هم وجود دارد که باعث تخریب صور پنهان ما می شود.
ما باید در کنگره ،با کم کردن مواد ،آن صفات مثل عیب جویی،حق دیگران را خوردن،قضاوت کردن،دروغ،وهزار تا، ضد ارزش دیگر.را ذره ذره کم کنیم وبه صفر برسانیم.
و تا وقتی که این ضد ارزشها را در خود کم نکنیم نمی توانیم به پله ی دیگری برویم.ما قبلا فکر می کردیم که اگر نماز بخوانیم و یا به مکه برویم ولی در کنارش مال دیگران را بخوریم،وکلاه سر دیگران بگذاریم،یک انسان خوب و زرنگی هستیم.در صورتی که این کارها انرژی ما را از درون تخلیه می کند،گفتیم انرژی معادل پول است در بیرون.
ما هر چه که پول بیشتری داشته باشیم،بیشتر می توانیم خرید کنیم،
وبه عبارتی قدرت خرید ما هم بیشتر است.واین تخلیه انرژی توسط قضاوت کردن و حرف نا به جا زدن ،مثل این است که من در جیبی که پول گذاشته ام که پاره باشد،و کم کم پول ها می ریزد و کم می شود ومن نمی فهمم،و وقتی متوجه می شوم که دیر است.
خداوند نیروی قضاوت را در درون انسان قرار داده است ولی آیا باید من
در مورد دیگران قضاوت نادرست بکنم.ما باید در کنگره آموزش بگیریم که وقتی روی این صندلی نشستیم ،فقط حواسمان را در آموزشها و مشارکت ها و صحبت های استاد متمرکز کنیم.اگر خدای نکرده چند ثانیه با چشم و یا با انگشت اشاره ،ویا در درون خودم فکر حواسم را به جای دیگر بردم،دیگر هیچ آموزشی نمیگیرم و نمی توانم سفر خوبی داشته باشم.همان طور که انسان فضول ،آسایش خودش را از دست می دهد.من باید تا می توانم عیب های دیگران را بپوشانم.تا ذره ای از صفات خداوند را در خودم بیابم.هر چه که ما دانایی خودمان را بالا ببریم،بیشتر می توانیم،در مورد دیگران فضولی نکنیم،وهر چه که از بدی در مورد کسی گفتیم،بدانیم که آن بدی در خود ما هم وجود دارد.بنابراین باید هر حرفی که می زنیم ،قبلا تجزیه و تحلیل کنیم.
مشارکت دوستان در این زمینه
مسافر حامد
آن قضاوتی که وظیفه قضات است که کاری به ما ندارد.و با قضاوت ما که در اثر نادانی است فرق می کند.ما در مورد چیزی که از آن آگاهی نداریم.حرف می زنیم و قضاوت میکنیم.من هم در دوران مصرفم،خیلی قضاوت می کردم،و مثلا آدمی که خوب بود را میگفتم،بد است،ویا انسانی که بد بود را میگفتم خوب است وبه حرفهای  او گوش می دادم.
ودر آخر می فهمیدم که چه ضربه ای خوردم و باعث حال خرابی من میشد.ولی حالا که به کنگره آمدم و آموزش گرفتم .اگر از کسی بپرسند
من میگویم اطلاعی ندارم.
مسافر محمد
من هم قبلا خیلی در مورد دیگران قضاوت می کردم،وقتی آمدم در لژیون سیگار،با خودم میگفتم ،چه کسی سیگار می کشد و چه کسی سیگار نمی کشد،ولی وقتی بیشتر آموزش گرفتم و سی دی ها را گوش کردم،فهمیدم 
که نباید در مورد کسی قضاوت کنی.آقای مهندس میگفتند که هر کس که می خواهد قضاوت کند باید درسش را خوانده باشد،گفتند که خود من یک روز در مورد کسی قضاوت کردم.که کارتی را گم کرده بودم.یک روز شخصی را دیدم که کارتی در دستش هست به او گفتم این کارت کجا بوده است وای مال من است من گم کرده بودم و آن شخص می گفت که نه این طور نیست.چند روز که گذشت رفتم در باغ ،میخواستم سیب خرد کنم،که کارت را آنجا دیدم،و من در این جا قضاوت کردم.من یاد گرفتم که در مورد دیگران قضاوت نکنم.
مسافر محسن
قبلا قضاوت که می کردیم ،به دنبال آن چیزهای دیگری هم می آمد.
من به خاطر مصرفم،هنوز هم اطرافیان در مورد من قضاوت می کنند،ومی گویند که این کجا می رود و می آید،و یا می گویند که این قاچاقچی است ،وخود من باید با آموزش هایی که در کنگره می گیرم ودر بیرون از کنگره به کار ببرم تا قضاوت افراد دیگر را کمتر کنم ،وبه صفر برسانم.


بــه نــام قــدرت مــطــلــق الــلــه
ســخــنــان اســتــاد
دســتــور جــلــســه ی امــروز وادی ســیــزدهم اســتــ،ڪه مــے گــویــد پــایــان هر نــقــطــه،ســرآغــازخــط دیــگــرے اســت.من بــایــد تــمــام ایــن وادے ها را مــلــڪــه ی ذهن خــودم ڪــنــم درڪــنــگــره،خــطــوط زیــادی داریــم خط مــواد،خط ســیــگــار،خط ورزش ،خط شــنــا و اســتــخــر ،ڪه مــا بــایــد خــطــوط را انــتــخــاب ڪــنــیــم.وبــه ســرانــجــام بــرســانــیــم.چــرا؟چــون انــســان نــمــے تــوانــد در حــالــت ســڪــون بــاشــد و
همــیــشــه در حــال حــرڪــت اســت وهســتــے در چــرخــش اســتــ.
بــایدبــبــیــنــیــم چــه خــط هایــے وجــود دارد،وآن خــطــوط را دنــبــال ڪــنــیــمــ.مادر وادے دوازدهم یــڪ مــثــلــثـی بــه نــام تــغــیــیــر ،تــبــدیل و تــرخــیــص بــیــان مـی شــود.
این مــثــلــث،می تــوانــد مــراحــل درمــان مــا را در ســفــر ی ڪــه انــجــام مــے دهیــم
نــشــان دهد،بــرایــایــنــڪــه بــه رهایــے بــرســیــم چــه در مــواد و چــه درســیــگــار،بــایدتــغــیــیــرات ذره ذره در جــهان بــیــنــے یــعــنــے همــان گــفــتــار و رفــتــارمــان انــجــام بــگــیــرد
وبــعــد تــبــدیــل بــه انــســان آزاد و رها مــے شــویــم و در ســفــر دوم بــه مــرحــلــه ی تــرخــیــص مــے رســیــم.ذره ذره تــغــیــیــرات در مــا صــورت مــے گــیــرد،آیا وقــتــے وارد
ســفــر دوم شــدیــم همه چــیــز تــمــام اســت نه،تــازه وارد مــرحــلــه ے جــدیــدے شــده ایــم.بــعــضی از افــراد وقــتـی بــه رهایـی رســیــدنــد،فــڪرمـی ڪــنــنــد ،به درمــان رســیــدنــد و دیــگــر نــیــازی بــه ســفــر دوم نــیــســت .می رونــد.درصــورتـی ڪــه وقــتـی وارد ســفــر دوم شــدیــم،بــاید خــدمــت هایی مــثــل اســتــادی دبــیــری نــگــهبــانــی،مــرزبــانی وایــجــنــت و انــشــاالــلــه ڪــمــڪ راهنــمــایــے را بــایــد دنــبــال ڪــنــیــم.چــون انــســان همــیــشــه در حــال حــرڪــت اســت.وچیزی به نام ســڪــون وجــود نــدارد.یڪ مــرحــلــه اے بــه نــام یــوم الــفــصــل وجــود دارد ،وآن لـحــظــه اے اســت ڪــه از بــیــمــارے اعــتــیــاد رها شــده ایــم و وارد ســفــر دوم مــے شــویــم زنــدگی مــا فــقــط چــنــد ســال نــیــســت بــلــڪــه مــثــل قــانــون اعــداد بــے انــتــهاســت چــون پــایــان هر نــقــطــه ،سرآغــاز خــط دیــگــرے اســت.منــدر لــژیــون ســیــگــار وارد پــلــه ے اول مــے شــوم و پــلــه پــلــه ڪــم مــیــڪــنــم تاآخــریــن پــلــه ڪــه  مــے خــواهیــم رها شــویــم و تــغــیــیــر جــایــگــاه بــدهیــمــ.ڪه روز جــدایــے اســتــ.درلــژیــون اگــر بــه حــرڪــت خــودم ادامــه بــدهم ،تــغــیــیــر،تــبــدیل و تــرخــیــص در مــن صــورت مــے گــیــرد،انــســان تــڪ بــعــدے ،انــســانی اســت ڪــه یــڪ خــط دارد مــثــل خــود مــن،
وقــتــے مــواد مــصــرف مــے ڪــردم همه ی فــڪــر و ذهنــم مــواد شــده بــود ،چــونــدر مــرحــلــه نــفــس امــاره بــودم،ڪــاری ڪــه مــن انــجــام مــے دادم مــثــل مــیــمــونــے ڪــه دســتــش را بــراے بــرداشــتــن مــوز بــه داخــل ســوراخ درخــت مــے بــرد و مــوز را ڪــه بــرداشــت دســتــش را مــشــت مــے ڪــنــد،ودیــگرنــمــے تــوانــد بــیــرون بــیــاورد.
انــســان بــایــد در زنــدگــے اش عــقــل و عــشــق و ایــمــان را بــا هم داشــتــه بــاشــد.
هرڪــدام از ایــنــها بــه تــنــهایــے ،بــرای تــغــیــیــر ڪــردن ڪــافــے نــیــســت مادر ڪــنــگــره بــایــد
خــطــوط ورزش،اســتــخررا هم دنــبــال ڪــنــیــم تــا یــڪ انــســان دو بــعــدے بــاشــیــم
مــشــارڪت مســافــر رســول
خــدا را شــڪــر ڪــه امــروز هم تــوانــســتــم در بــیــن دوســتــان بــاشــم و آمــوزش بــگــیــرم.
وقــتی ڪــه در اوایــل وارد ڪــنــگــره شــده بــودم درابــتــدا ے قــوانــیــن خــوانــده مــی شــد
پــایــان هر نــقــطــه ،ســرآغــازخــط دیــگــری اســتــ،به تــازه واردیــن خــوشــامــد مــیــگــویــیــم و.باخــودم مــیــگــفــتــم مــن هم بــه عــنــوان یــڪ تــازه وارد هســتــم .درابــتــداے نــقــطــه قــرار دارمــ،بــاید درســت حــرڪــت ڪــنــم،وتــغــیــیــر ڪــنــم،تابــه پــایــان نــقــطــه ڪــه درمــان اســت بــرســم.
مــشــارڪت مســافــر مــحــمــد
پــایــان هر نــقــطــه ،ســرآغــازخــط دیــگـری اســت من هم چــنــد جــلــســه ای اســت ڪــه در لــژیــون ســیــگــار

نیــامــدم درابــتــدا ڪــه وارد لــژیــون ســیــگــار شــدمــ،خــیــلی خــوب ســفــر ڪــردم .وبــه رهایــے رســیــدم چــندوقــت از ڪــنــگــره فــاصــلــه گــرفــتــم و ایــن خــیــلـی حــال مــن را بــد ڪــرد،چــندوقــت حــال خــوبـی نــداشــتــم به ایــن نــتــیــجــه رســیــدم ڪــه مــن مــحــمــد بــه درمــان رســیــدم ولـی بــه حــال خــوبـی نــرســیــدم،وقــتــی
ڪه بــه ڪــنــگــره آمــدم و حــرڪــت خــودم را در ســفــر دوم ادامــه دادمــ،به وادی ســیــزدهم رســیــدم ڪــه مــی گــفــت پــایــان هر نــقــطــه ســرآغــاز  خــط دیــگــری اســت
من فــهمــیــدم ڪــه بــایــد مــثــلــثـی ڪــه آقــای مــهنــدس بــیــان مــے ڪــنــنــد ڪــه عــقــل و عــشــق و ایــمــان اســت را در زنــدگـی ام بــه ڪــار بــبــرم.
مــشــارڪت مــســافــرابــراهیــم
ایــن وادی بــیــان مــی ڪــنــد ڪــه وقــتـی مــن می خــواهم شــروع ڪــنــم بــایــد بــتــوانــم بــه خــط بــعــدی ڪــه رســیــدم ادامــه دهم.خــدارا شــڪــر مــے ڪــنــم ڪــه بــه ڪــنــگــره آمــدم و تــوانــســتــم خــیــلـی چــیــزها را ڪــنــار بــگــذارم.وســیــگــاررا هم ڪــه ڪــنــار گــذاشــتــنــش ســخــت بــود را ڪــنــار گــذاشــتــم.وپــایــان هر نــقــطــه ســر آغــاز خــط دیــگــری اســت.

به نام قدرت مطلقالله

جلسه قبل جلسه یازدهم ازدوره چهلم سری کارگاه های آموزشی خصوص کنگره 60 نمایندگی شعبه سلمان فارسی اصفهاندر روز یکشنبه  1398/05/20  به استادی راهنمای محترم اقا سعید و دبیری اینجانب مسافرمصطفی با دستور جلسه کار – تحصیل – قدرت  راس ساعت 19 آغاز بکار  نمود.

خلاصه سخنان استاد:

در رابطهبا کار ، تحصیل ، قدرت  همانند یک مثلثمتساوی الاضلاع می باشد که هر سه ضلع مکمل یکدیگر هستند :

کار میکنی و با کار کردن به تحصیل و قدرت دست می یابی

با داشتن قدرت به تحصیل و کار کردن دست پیدا میکنی  و همینطور چرخه دور می زند .

قدرت یعنی ظرف پر از انرژی می باشد و در صورت قدرت داشتن می توانیتحصیل کنی ، من هرچه بیشتر کار کنم توانایی و قدرتم بالا می رود و بعبارتی ایندومکمل همدیگر هستند . این اتفاق به عینه در کنگره 60 اتفاق می افتد ، کسانی که رهاشده اند ، هرچه بیشتر کار می کنند بیشتر انرژی می گیرند : ظهر که از سرکار می آیندو با استراحت 5 دقیقه ای به روش در دست گرفتن موبایل و یا کنترل تلوزیون، چنانسرحال شده که گویی یک روز خوابیده اند و بعد از این 5 دقیقه خواب تا شب به تلاش وکار با انرژی بالا ادامه می دهند.

ما می توانیم تحصیل را همان آموزش های کنگره بگیریم . از طرفی راهنمایمحترم می فرمایند : مسافر با تحصیلات بالا خدمتگذاری انجام دهد وهمه اینها به علمو توانایی ما ارتباط دارد.

چرا برایبدست گرفتن خدمت در کنگره دعواست ، چون علم داریم که خدمت به ما انرژی و حال خوبمی دهد ، چون که تاریکی ها را پشت سر گذاشته ایم بیشتر به روشنایی ها پی می بریم.  مطلب ادامه دارد.

 


به نام قدرت مطلقالله:

جلسه قبل جلسه دهم ازدوره چهلم سری کارگاه های آموزشی خصوص کنگره 60 نمایندگی شعبه سلمان فارسی اصفهاندر روز یکشنبه 1398/05/13 به استادی راهنمای محترم اقا سعید و دبیری اینجانب مسافرمصطفی با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی راس ساعت 19 آغاز بکار  نمود.

خلاصه سخنان استاد:

چرا باید فرمانبرداریکنیم ،بعنوان یک سفر اولی ،شخص که دیر آمده و راهنما به او می گوید روی صندلیننشین ،این لطف کردن به شخص در حال درمان می باشد.

چرا من بایدفرمانبرداری کنم ،خداوند یکسری فرامین را در قران و کتاب های آسمانی و الهی گفتهاست: دروغ نگو- رشوه نگیر و نخور- قضاوت نکن-مواد مخدر مصرف نکن

ما فکر میکنیم خمرفقط ،مشروبات الکلی می باشد در حالیکه با توجه به معنی خمر هر چیزی که روی عقلپوشش و حجاب بکشد را خمر می گویند بعبارتی هرچیزی که انسان را از حالت طبیعی خارجکند

بنابراین قرآن  مجید مستقیما نگفته که مواد مخدر مصرف نکن و لیکلمه خمر شامل مشروبات الکلی ، مواد مخدر ،و هرچیزی که انسان را از حالت طبیعیخارج کند حتی افکار منفی را شامل می شود.

در قرآن کریم خداوندمتعال فرموده اند: وای بردروغگویان – وای بر هر عیب جوی طعنه زننده – وای بر کمفروشان – وای بر کسانی که نیش زن هستند همانند مار و عقرب و اینها جایگاهشان دوزخمی باشد

در قرآن امده است کهخمر مصرف نکن ، فقط مواد مخدر خمر  نیست ،فکر خراب هم خمر می باشد ،ما امده ایم و فرمان خداوند را نقض کردیم . در سی دی شرکاستاد امین آمده است که خداوند مالک آسمانها و زمین است ،ما آمده ایم و شریک برایعقل که خداوند می باشد< تمامی صور پنهان خداوند می باشد> آورده ایم .

 شرک بدو صورت می باشد:

 1- شرک آشکاریا شرک جلی : در زمان حضرت ابراهیم ع که مردمبت می پرستیدند و لی حالا بت پرستی بصورت آشکارا برچیده شده است

2- شرکت خفی : شرک درصور پنهان می باشد چون من شریکی برای عقل که جزء صور پنهان می باشد آورد ه ام<خمر>

طبق قانون عمل و عکسالعمل :خداوند فرموده اند خمر مصرف نکن – دروغ نگو و در صورت مصرف کردن خمر و یادروغ گفتن و . این نافرمانی باعث می شود که ان نافرمانی ؛ فرمانده تو شود و دیگرعقل فرمانده نباشد و بنابراین ما برای عقل با دست خود شریک آورده ایم و اینجا دیگرعقل جایگاه ندارد و تو می شوی فرمانبر و مواد مخدر می شود فرمانده.

پولی که از راه ضدارزشی و حرام کسب شود فرمانده می شود و اجازه نمی دهد که شما فرمان خرج کردنش رابدهی و خودش چون فرمانده می باشد دستور می دهد که چگونه خرجش کنی

در خصوص مواد مخدر ،مواد مخدر ،زمان خماری،کاری نمی توانستیم انجام بدهیم ،زمان خواب تامصرف نمی کردینمی توانستیم بخوابیم چون فرمانده مواد مخدر بود.

باورود به کنگره باید فرمانبرداری کنیم تافرمانده خوبی شویم، باید بگوییم چشم و انجام دهیم هر آنچه فرمانده گفت، سابق براین فرمانده مواد مخدر بود و تا مصرف نمی کردیم هیچ کاری را یارای انجامش نبودیم ،جسم وجان ما در اختیارمان نبود : پرش دست و پا – بیرون روی –طرز راه رفتن و در یککلام اختیار جسم و جان مان را هم نداشتیم هزار کار هم که داشته باشی تا مصرف نکنیهیچ کاری نمی توانستی انجام بدهی چون فرمانده مواد مخدر بود.

ما با ورود به کنگرهباید فرمانبرداری کنیم تا فرمانده خوبی شویم ، اگر خواهان فرماندهی در حوزه فرزند،همسر،محل کار و زیردستان خود هستی و نفوذ کلام می خواهی می بایست فعلافرمانبرداری کنی، باید در کنگره حرف گوش کن باشی و فرمانبردار خوبی باشی

استاد امین در اینرابطه می فرمایند فرماندهی در دوبخش می باشد :

1- فرماندهی بسیط

ابتدا در کنگره باید فرماندهی جسم و جان خود را بدست آوریم که طریقهبدست آوردن فرماندهی جسم و جان محقق نمی شود مگر با رعایت نکات زیر:

با یکسفر خوب <دارو را سر ساعت مصرف کنیم – روی آن نخوابیم – برای بازسازی جسم حقحتی یک چرت کوتاه را هم روی دارو نداریم چرا که دارو بجای بازسازی صرف خواب می شود> بعد از فرمانبرداری طی حدودا ده ماه فرماندهی جسم و جان را بدست می آوری .

2-فرماندهی مرکب:

بعد از فرمااندهی خود می رسی به فرماندهی مرکب که شامل همسر فرزند زیردستان ،همکاران محل کار و بطور کلی اجتماع و حتی یک کشور را شامل می شود که توانفرماندهی آن را پیدا می کنیم بعبارتی فرماندهی از خود و خانواده تا کشور

برای اینکه فرمانت نافذ باشد باید ابتدا روی خودت کار کرده باشی تا کلامتروی  فرزند و همسر و همه اثر داشته باشد

زمانی میتوانی مدیریت و فرماندهی کنی که خوت به تعادل رسیده باشی.

کلام اخر : اگر نقضفرمان کنیم ضربه نابود گری خواهیم خورد ، طبق قانون عمل و عکس العمل که بیان گردیدیک ذره هم که بدی کنی بخودت برمی گردد.

آقای مهندس دژاکامشعر معروف را می فرمایند :

هرچه کنی به خودکنی      گره چه همه خوب و بد کنی

 با تشکر از راهنمای بسیار خوبم آقا سعید و هملژیونی های عزیز و گرانقدرم  لژیون 11 شعبهسلمان فارسی و تمامی بچه های کنگره 60 که هستند تا در کنار همدیگر به درمان برسیمو  آرزوی به تعادل رسیدن تمامی بشریت رویکره خاکی و. آنروز خواهد آمد و مستضعفان وارث زمین خواهند شد.بیایم و از قافلهعقب نمانیم./ م.ق

 

 


خلاصهسی دی روابط حسنه از آقای مهندس حسین دژاکام
آنچه در طول حیات ادامه دارد، روابطحسنه است ایجاد روابط حسنه با دیگران هزینه‌بردار است و بدون هزینه نیست . گفتیمکه عشق ، ایمان و روابط حسنه تمام این‌ها هزینه دارد ما نمی‌توانیم با ضد ارزش‌هاروابط حسنه برقرار کنیم ، یعنی بد دیگران را بخواهیم و

خلاصهسی دی اندازه : از آقای مهندس حسین دژاکام

نتیجه تصویری برای سی دی اندازه از آقای مهندس
انساندر قید حیات دنیوی با یک معیارهایی زندگی می‌کند، و همه از آن‌ها استفاده می‌کنندو آنچه به دست می‌آورد با آن سفر می‌کند و بستگی به آن دارد که ما چه چیزی را کسبکردیم

فرازیاز یک نوشتار به تاریخ 75/06/17

باید تعلیم و آموزش بگیریمکه چگونه از این موج‌ها استفاده کنیم مثل یک موج‌سوار اگر توانستیم از این مشکلاتکه برای ما به وجود آمده بیرون بیاییم آن موقع آموخته‌ایم.اعتیاد خودش یک مشکل استولی باید دید که چگونه این مشکل را برطرف کنیم و یا سیگار کشیدن و.

به نامقدرت مطلق الله

ضمن عرضتبریک به راهنمای بسیار خوبم آقا سعید بمناسبت جشن آزاد مردی و 5 سال رهائیشان وهمینطور تبریک به راهنمای بسیار خوبشان جناب متحملیان برای پرورش چنین استادارجمندی ومفتخر شدن لژیون 11 بابت حضور پر مهر جناب متحملیان در تاریخ 2/8/98

خلاصه سخنان استاد پیرامون دی سپ در تاریخ 28/07/1398 روزیکشنبه

استفاده کنندگان دی سپ، دی سپ را باید با دید دارو به آن مصرف کنند همانند شربت تریاک که آن را با دیددارو مصرف می کنیم.

طریقه مصرفدی سسپ:

1- صبح بصورت ناشتا مصرفشود

2- دقت شود زمان مصرفروزانه یک ساعت مشخص باشد مثلا هر روز 6صبح

3- یک لیوان آب جوشیده سرد شده که کمی هم ولرمباشد را با یک قاشق غذاخوری عسل و یک قاشق غذاخوری دیسپ مخلوط نموده و سپس ناشتانوش جان کنیم

4- حدودا نیم تایک ساعتبعد از میل نمودن شربت فوق چیزی نخوریم تا بهترین اثر گذاری را در بدنمان ایجادنماید.

5- درصورت ایمان داشتنکه این شربت تمامی درد های ظاهر و پنهان ما را درمان می کند ، اطمینان داشته باشیدکه اینگونه خواهد شد. لذا در زمان مصرف با ذکر و یاد نام خداوند آن را مصرفنمائیم.

علل و فواید مصرف دی سپ:

1- تمامی ما مصرفکنندگان مواد مخدر از بیماری یبوست رنج می بردیم و حتی در زمان مصرف داروی شربتتریاک نیز این مشکل ادامه داشت تازمانی که مصرف کاهش یابد، مقداری وضعیت مزاجیمان درمان می یابد

2- علت آن این است کهشیره و مواد مخدر آب بدن راگرفته و دفع با مشکل روبرو می شود، با مصرف دی سپ وضعیتیبوست که مادر تمامی امراض می باشد و یا در آن نقش دارد در مان خواهد شد.

3- ضدعفونی کننده خیلیقوی می باشد بطوریکه حتی خانم ها که از ناحیه واژن دچار عفونت می باشند با مخلوطنمودن یکی دو قاشق از دی سپ داخل یک تشت آب ولرم و نشستن داخل آن عفونتشان بهبودمی یابد.

4- تمامی جوش ها و دملهای چرکی و دردناک و همینطور زگیل را شب به شب با پنبه آغشته به محلول دیسپ آغشتهنموده و این کار را تا درمان کلی ادامه دهیم.

5- درمان کبد چرب با هرگریدی بطور کامل

6- همانطور که شربتتریاک جنرال سرویس می باشد شربت دی سپ نیز بصورت جنرال سرویس عمل کرده و هرگونهبیماری بدن را درمان می نماید.

7-  دی سپ واقعا مجزه می باشدو برای بیماریهای قند- چربی خون- فشار خون- عفونت خانم ها وپروستات و  .درمان می باشد

 در ادامه استاد از شکر گذار خداوند بودن با ادای فریضه نماز پرداختند وفرمودند ما به زمان مصرف کاری نداریم ولی حال که در صراط مستقیم قرار گرفته ایمباید نماز گذار باشیم و همینطور اخلاقمان بیرون و درون کنگره یکی باشد و باخانواده خود مهربان باشیم.


سخنان استاد
تیتر وادی دوم ،هیچ مخلوقی چه بیهودگی،قدم به حیات نمی نهد؛ هیچ کدام از ما  به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
ما در اول که وارد کنگره می شویم ،با  کوله باری از مشکلات و مصرف مواد و سیگار هستیم.که مسلما باید الویت اول را روی درمان سیگار و مواد مان قرار دهیم.و درمان را خواسته ی خودمان قرار دهیم و روی آن متمرکز شویم.
وحرکت کنیم. حالا در کنگره یاد گرفتیم که با ید ابتدا تفکر کنیم،ما به خاطر تفکر 
غلط و حرکت در مسیر ضد ارزشها ،مصرف کننده شدیم و درگیر دیگر مسائل و مشکلات شده ایم.بعد از اینکه تفکر کردیم ،در وادی دوم به ما می گوید که ناامید نباشیم ،اولین چیزی که در درمان به من کمک می کند ،امیدوار بودن است.
چون دید و تفکری مثبت به من می دهد.ما در کنگره می گوییم یک مثلث بنام جهالت وجود دارد که اضلاع آن منیت ،ترس و ناامیدی می باشد.ومثلثی هم به نام دانایی با اضلاع تفکر،تجربه و آموزش است،که باید این دو مثلث کاملا منطبق با هم باشند.مثلا اگر من ترس داشته باشم نمی توانم تفکر کنم ویا اگر منیت در وجود من باشد نمی توانم آموزش بگیرم.هیچ موجودی در روی کره ی زمین بدون هدف خلق نشده است.حتی اگر به یک کرم هم نگاه کنیم ،روی زمین بیهوده نیامده و هدفی داشته است،بنابراین من به عنوان یک انسان که ذره ای از وجود خداوند هستم و خداوند من را اشرف مخلوقات قرار داده است.باید چگونه باشم .هدف یک انسان آموزش و خدمت است.ودر قرآن آمده است که همین انسان اگر پیرو نفس اماره باشد از چهار پایان هم بدتر است.بنابراین من در کنگره آموزش میگیرم که از ضد ارزشها دوری کنیم و حس های منفی را در درون خودمان راه ندهیم و نا امید هم نباشیم ،چون ناامیدی یک زندان نامرعی می باشد و بار سنگینی را روی دوش ما قرار می دهد،حس های وسوسه را از خود دور کنیم.چگونه این کار را می توانیم انجام بدهیم.با گوش دادن آموزش ها و نوشتن سی دی می توانیم جهان بینی خود را بالا ببریم ،و مطمئن باشید که اگر در راه مستقیم قرار بگیرید خداوند هم پشتیبان شما خواهد بود.آنگاه می توانی از ظلمت به سمت نور و روشنایی حرکت کنی.در مورد سیگار و جایگزینی هم که آقای مهندس برای درمان سیگار گفتند که همانطور که برای درمان ایکس باید سه ضلع جسم و روان و جهانبینی را درمان کنیم در سیگار هم همین طور است.
جسم و روان را که با نیکوتین آدامس درمان می کنیم،اما جهانبینی را همانطور که
گفتیم با نوشتن سی دی و گرفتن آموزش می توانیم درمان کنیم،اگر جهانبینی  ام را بالا ببرم دیگر حس وسوسه به سراغ من نمی آید که حالا یک نخ که طوری نمی شود و گریز بزنیم.اگر ما به سیگار بها بدهیم.و آن را یک غول فرض کنیم،کم کم بزرگ می شود و نمی توانیم رهایش کنیم.ما در سفرمان اگر وسوسه شدیم باید زود از آن بگذریم چون به قول آقای امین مدت زمانش کم ولی دامنه ی تخریب زیاد دارد.بنابراین با رها کردن سیگار،ما می توانیم شخصیت خودمان را بدست بیاوریم ،چون شخصیت ما را اعمال و رفتار و کردار ما می سازد.
مشارکت دوستان
مسافر مصطفی: خدا را شکر می کنم که به کنگره آمدم و از آموزشها استفاده می کنم.ما در کنگره باید جسم و روان و جهانبینی را درمان کنیم،جسم و روان ما که با آدامس درمان می شود و لی در کنار آن باید جهان بینی خودمان را هم درمان کنیم.از طریق وادی ها،در وادی اول تفکر کردن را یاد گرفتیم و در وادی دوم امیدوار بودن را می فهمیم.من باید تفکر کنم که آیا تا به حال برای درمان سیگار،
تجربه ای داشته ام یا نه.یکی از بدترین حس ها ،حس ناامیدی است که بقیه ی حس های منفی مثل حسادت و کینه و ترس و منیت را به دنبال می آورد.ما آمدیم در کنگره تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم و یکی از این مشکلات سیگار است.و اگر نتوانم درمان کنم ،مشکلات در پی هم انبار می شود.در رابطه با نا امیدی و آثاری که دارد.یک داستانی دارد که دو نفر داشتند در رودخانه شنا می کردند،چند نفر هم آنها را تماشا می کردند که می گفتند که شما که دیگر غرق شدید و راه نجاتی نیست،آن دو نفر ،یکی از آنها نا شنوا بود و حرف آنها را نشنید و کم کم خودش را به ساحل رساند و نجات پیدا کرد ولی آنکه شنوا بود حرف آنها را شنید و نا امید شد و غرق شد.پس ما همیشه باید در زندگی امیدوار باشیم.
مسافر رسول:
خدا را شکر می کنم که امروز هم از صحبت های دوستان استفاده کردم.من خیلی وقت ها با خودم میگفت که دیگر سیگار مصرف نمی کنم،ولی وقتی در کنار دوستان قرار می گرفتم.دوباره سیگار می کشیدم و میگفت فقط یک دفعه ،ودیگر  مصرف نمی کنم،ولی نمی شد.چرا؟چون ابزاری نداشتم،خدا را شکر آمدم کنگره و با استفاده از آموزشها توانستم به درمان برسم.پس اگر من در کنار افرادی باشم که حس منفی داشته باشند ،آن حس به من القاء می شود و انرژی من را می گیرد.
مشارکت دوستان از سی دی سیگار و جایگزینی
مسافر منصور،مسافر حامد مسافر حسین
آقای مهندس در این سی دی فرمودند که درمان سیگار هم مانند درم

ان مواد باید در ضلع صورت بگیرد ،وبه روش دی اس تی ،پله پله باید باشد.روشهای مختلفی مثل برچسب و قرص وجود دارد ولی روش آقای مهندس همین استفاده از آدامس است که فوایدی هم دارد ۱.نیکوتین بدن را تامین می کند،۲ .از چاقی بدن هم جلوگیری میکند در اثر ترشح بزاق.چرا به جای توتون از گیاهان دیگر استفاده نکردند،چون دود سیگار باعث می شود که سریع تر نیکوتین را جذب بدن کند
ویک حالت سر خوشی زود گذر به انسان می دهد.همه ی ما این آگاهی را داریم که سیگار کشیدن برای بدن ضرر دارد ،ولی باز هم استفاده میکنیم درست مثل وقتی که می دانیم همه ی ما می میریم ،ولی باز هم گناه می کنیم،وفقط لحظه ای  آن را باور داریم.سرخوشی سیگار هم فقط چند لحظه است و بیماریهای ریه،قلب،سرطان به دنبال دارد.یک سری سلول هایی در ریه وجود دارد که میکروبها را از بین می بر د که ما با کشیدن سیگار این سلولها را از بین می بروم.
عوارضی که سیگار دارد بیشتر از تخریب های حوادث طبیعی مثل سیل و زله است.وبیش از چهار هزار سم تولید می کند.

به نام قدرت مطلقالله

خلاصه سخنان استادپیرامون وادی اول در تاریخ 98/07/07 روز یکشنبه

وادی اول:با تفکر؛ ساختارها آغاز می گردد، بدون  تفکر ،آنچه هست رو به زوال می رود.

وادی اول نقطه شروعیا مبداء ماست ، از تفکر تا عشق،ما یک چرخه در وادی دهم داریم که از تفکر سالم شروعشده و در ادامه ایمان سالم – عمل سالم – حس سالم – عقل سالم و  در نهایت عشق سالم و عشق سالم می رود به تفکرسالم

وادی ها هم همینطورمی باشد ، وادی 14:  انسان عاشق فکرش بازمی شود .

وادی یعنی آبادی،یعنی راه .

نقطه شروع ما وادیاول می باشد که ما می خواهیم حرکت خود را آغاز کنیم با تفکر سالم یا مثبت. زمانیکه دید ما منفی باشد مشکلمان حل نمی شود. این وادی یعنی من امید داشته باشم واینکه درذهن من این باشد که من می توانم درمان شوم . هرچه در تفکر ما باشد ما بهآن می رسیم. اگر در تفکر ما درمان باشد ما به درمان می رسیم.

انسان باید مثبتاندیش باشد .زمانی که شروع به مثبت اندیشی کرد شروع به القاء و احیاء و حرکت میشود.وقتی تفکر مثبت باشد ، القاء هم مثبت و احیاء هم مثبت و حرکت هم در جهت مثبتخواهد بود.

اولویت اول  ما یعنیدرمان اعتیاد ، تفکر یعنی متمرکز شدن روی درمان اعتیاد .

با تفکر ساختارهاآغاز می شود: ساختار  :یعنی ذراتی که داراییک خواسته  و حس مشترک می باشد دور هم جمع می شوند و یک هدف مشترک دارند.

افرادی که د ر یکپاتوق دور هم جمع می شوند و مواد مصرف می کنند و غیبت و دروغ و کارهای ضد ارزشی دیگر را انجام می دهند یک ساختارمنفی می باشد .مافیا خود یک ساختار منفی است ، چون هدفشان مواد مخدر و کارهای ضد ارزشی می باشد . ساختارهای منفی دردرون ما  خیلی هستند.یکی از آنها اعتیاد میباشد که هزاران حس منفی و ساختارهای کوچک منفی را دور خود جمع کرده است ،مثل حسکینه ،انتقام ، عدم تعادل،.

قبلا ، زمان مصرفبعلت تفکر نداشتن ، همه ساختارهای منفی درون ما شکل گرفته بود  . در زمان مصرف همه چیزبرایمان جور می شد به راحتی به مواد دسترسی پیدا می کردیم ، مکان مصرف براحتی جورمی شد ، ولی حالا که می خواهیم از آن ضد ارزش ها و مواد فاصله بگیریم یک مقدار سختشده بعلت اینکه آن ساختارهای منفی تبدیل به مافیای شده که یک کفش آهنی  می خواهد کهاین ساختار را ذره ذره همانطور که تشکیل دادیم ، ذره ذره باید آن ساختار مافیاییرا خراب کنیم و در کنار آن یک ساختار مثبت بنا کنیم و همانطور که آن را خراب میکنیم این ساختار مثبت را آباد کنیم .

ساختارهای منفیهمانند درختی تنومند و ریشه دار می باشد که متشکل است ا ز رذائل و صفات بد اخلاقیکه می بایست همانطور که پله کم می کنیم یک پنجم از صفات بد خودمان را کم و اصلاح کنیمتا زمانی که پله هایمان بپایان رسید رذائل و صفات بد اخلاقی مان هم همزمان با آنبپایان رسیده و جای آن را صفات خوب اخلاقی گرفته باشد .نگوئیم سفر اول مواد راکنار می گذاریم و در سفر دوم دروغ گفتن و غیبت کردن و . و سیگار کشیدن را کنارمی گذارم، می بایست همه را با هم بصورت یک پنجم که پله کم می کنیم : دروغ گفتن، سیگارکشیدن و دیگر صفات بد را همزمان کم کنیم که در زمان رهایی از تمامی رذائلمان رهاگردیم ،در غیر اینصورت فقط از مواد رها می شویم ولی حال و حس خوب پیدا نمی کنیمچون اگر همه را در سفر اول با هم حل نکنیم برای هرکدام می بایست یک سفر باید انجامداد که عمر نوح ع را می خواهد.

 اگر بسم الله را که وادی اول می باشد درست آغازکنیم به وادی 14 می رسیم و بعد از آن دوباره به وادی اولی که 14 وادی پشتیبان آنمی باشد و اگر درست آغاز نکنیم در وادی اول می مانیم و به وادی های بعدی نمی رسیم. 


به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد
دستور جلسه ی امروز رابطه ی یادگیری با معرکه گیری ،است.چه رابطه ای وجود دارد،من قبلا که آگاهی نداشتم و انسانی نادان بودم.همیشه وارد معرکه می شدم،
وقتی در خیابان درگیری بود،ما به عنوان یک کارشناس ،اظهار نظر می کردیم.
یا در جاهای دیگری که دعوا بود،می خواستیم دخالت کنیم،و معرکه به وجود می آمد.واین باعث می شد که از دانایی مان کم شود،ودر جهل و نادانی به سر می بردیم.به همه جا کار دادارشتیم ،فلانی چرا این کار را کرد،چرا فلان  شخص وارد خانه ی همسایه شد.و و و چرا های دیگر.واما الان که در کنگره آموزش می گیریم
یاد می گیریم که چه رابطه ای بین یاد گیری و معرکه گیری وجود دارد.یعنی من باید آموزش بگیرم که وارد معرکه نشوم.قبلا در این دستور جلسه چیزی به نام نق زدن و حاشیه وجود داشت .کسی که وارد معرکه می شود ،کسی است که دائم نق می زند و در حاشیه می رود،کسانی که الان در لژیون  سیگارنیستند،و سفر خوبی ندارند. سیگار می کشند.این افراد مسلما از انرژی و آموزش کنگره هیچ بهره ای نمی برند.آقای مهندس در یکی از سی دی ها فرمودند:کنگره مثل گردبادی است که  در حالت چرخشی حرکت می کند.همین که می چرخد و می رود،کسانی که در مرکز گردباد قرار دارند،در حاشیه نیستند،به بالای گردباد قرار می گیرند و از آرامش و امنیت برخوردارند و روز به روز در حال پیشرفت هستند و صعود می کنند.این افراد کسانی هستند که پشت سر کسی حرف نمی زنند،سیگار نمی کشند،در مورد افراد قضاوت نمی کنند و همیشه در اوج هستند.واما یک سری افرادی که در حاشیه قرار می گیرند،یعنی در کناره های گردباد قرار دارند،این گرد باد که با سرعت حرکت می کند و روز به روز رشد می کند،این افراد پرت می شوند و ضربه می خورند،خودشان هزار عیب دارند ولی پشت سر دیگران حرف می زنند.لژیون سیگار همین طور است،کسی که سیگار می کشد ،همه ی حس های منفی را به دنبال خود دارد،هیچ خدمتی هم از او قبول نمی کنند.آقای مهندس گفتند هر کس هنوز سیگار می کشد ، از نظر ما معتاد است.این افراد در هر کار ضد ارزش خودشان را مقصر نمی دانند و حق به جانب هستند.
بنابراین ما در اینجا یاد می گیریم که وارد معرکه نشویم ،در جایی که سفره ی قضاوت و تهمت و غیبت پهن است و ما نمی توانیم آنها را تغییر بدهیم ،باید شریک آنها نشویم و رها کنیم.در جلسه حواسمان به راهنما باشد.هر کاری که خداوند ما را به انجام آن امر کرده است روی حساب و کتاب است،و هر کاری که ما انجام می دهیم،بازتابش به خودمان برمی گردد. در مورد سیگار و جایگزینی که در جلسات قبل هم اشاره کردیم،همان طور که از اسمش پیداست ،جایگزینی یعنی یک چیزی به نام نیکوتین سیگار جایگزین نیکوتین طبیعی بدن شده است.و چهار هزار سم تولید می کند،وتخریبات آن به قلب ،ریه،دندان،لثه،شش،معده،مری
خیلی بیشتر از تخریبات سیل ،زله و تصادفات است.پس در ابتدا ما باید آسیب ها و صورت مساله سیگار را بشناسیم و آن را درمان کنیم ،با روش دی اس تی و داروی آدامس که ما هر سیگار را به چهار قطعه تقسیم می کنیم ،قبل از اینه حس وسوسه به سراغمان بیاید استفاده می کنیم.جویدن آدامس باعث می شود که ما از خوردن خیلی چیزها که منجر به چاقی می شود پرهیز کنیم.افسردگی نمی گیریم.وما باید جهان بینی خودمان را بالا ببریم و دید و تفکرمان را تغییر دهیم تا بدانیم که چگونه نیروهای منفی را از خودمان دور کنیم،چند هفته ی اول درمان برای تثبیت است که آدامس با بدن ما سازگاری پیدا کند،و بعد پله پله قطعات را کم می کنیم.اگر از هفته ی اول گذشتیم و گریز نزدیم،دیگر حل می شود،فقط دید و تفکرمان و حس مهم است که نیاز به تکرار و تمرین آموزشها دارد.وای به خودمان بستگی دارد.
مشارکت دوستان (ابراهیم ،مصطفی،محمود،مرتضی)
مسافر ابراهیم:
به نظر من خود معرکه چیز بدی نیست،تا حالا نشنیدم که بگویند یک معرکه است ،یا کسی که کار خلافی انجام می دهد معرکه باشد.کسانی که یک کارهای شاخصی انجام می دهند ،می گویند معرکه است،مثلا خود آقای مهندس با کشف این روش درمان یک معرکه است.اگر بخواهیم معرکه گیری کنیم بد می شود ،اگر من بخواهم یک کار ضد ارزش انجام بدهم ،چند نفر دیگر به دنبال خودم می برم و آنجاست که قضاوت و غیبت شروع می شود و وارد معرکه گیری می شویم.
مسافر مصطفی:
ضلع مقابل معرکه گیری ،آموزش است.وما اگر درست آموزش بگیریم و داناییمان را بالا ببریم هیچ گاه وارد معرکه گیری نمی شویم،در جامعه معرکه گیری وجود دارد،وما که وارد این مکان مقدس شده ایم،ودر راس ما آقای مهندس هستند که گفته اند معرکه گیری یک کار ضد ارزش است ،ما نباید انجام دهیم،دانایی خودمان را بالا ببریم،الگویی شویم برای جامعه.
مسافر محمود:
ما باید علم و دانش خودمان را بالا ببریم تا وارد معرکه گیری نشویم.چند وقت پیش داشتم می گذشتم که شاهد یک تصادفی بودم،رفتم جلو،گفتم بگذارید موتور را بردارد،گفتند باید پلیس بیاید،من گفتم اگر پلیس بیاید که مو

تور را جمع می کنه،صبر کنید بردارد،وقتی برداشت ،فرار کرد،و بعد یقه ی من را گرفتند،خوب بود که می دانستم موتوری کجا رفته است،وبه آنها نشان دادم.من وارد معرکه شده بودم و اظهار نظر بی فایده دادم.حکایتی بود که یک گاو و یک بره بودند،گاو مریض بود و خوابیده بود و چیزی نمی خورد،همسایه ها به دامدار گفتند که گاو را تا حرام نشده است،سرش را ببر.می گفت حالا صبر کنم شاید خوب شد،بره به گاو هر روز تذکر می داد بلند شو، وگر نه سرت را می برند،گاو نمی توانست بلند شود،روز سوم دوباره بره،گفت بلند شو دیگر امروز سرت را می بیند.و گاو به هر زحمتی بود بلند شد و شروع به خوردن علف کرد،دامدار وقتی که دید گاو بلند شده است خوشحال شد و از بریدن سرش منصرف شد.همسایه ها گفتند پس یک چیزی نذر کن،بعد سر گوسفند را باید و نذر کرد،عاقبت کار گوسفند که وارد معرکه شد این شد،پس من هم اگر جایی بخواهم وارد معرکه گیری شوم،سر خودم بریده می شود.
مسافر مرتضی:
خداوند را شاکرم که  امروز هم توانستم در کنار شما دوستان آموزش بگیرم، من ۳۸ سال تخریب سیگار داشتم،و به هر جایی که رفتم نتیجه نگرفتم.چون صورت مساله را نمی دانستم و به سمت ضد ارزشها حرکت می کردم،وقتی وارد کنگره شدم ،مسافران را با لباس سفید دیدم ،تعجب کردم،وقتی وارد لژیون شدم یاد گرفتم که این ضد ارزشها را از خودم دور کنم و آموزش بگیرم.

جلسه دهم از دور چهلم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60، نمایندگی سلمان فارسی به استادی کمک راهنما مسافر سعید و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " DST و تجربه من از سم زدایی و سایر روش ها" یکشنبه 19 آبان ماه 1398 ساعت 17 آغاز به کار نمود

جنابامین بسیار زیبا فرمودند: که خداوند می‌فرماید: همانا انسان نسبت به رب خود ناسپاساست، مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و ما به کنگره ایمان آوردیم که توانستیم درمانبشویم.  انسان‌های ناسپاس نسبت به خودشان ناسپاس هستند. آیا من‌بعد از درمانباید بروم پی کار خودم و دین خودم را ادا نکنم.

به نام قدرت مطلق الله

ما برای درمان سیگار 5 عدد سی دی کلیدی داریم که عبارت‌اند از:1- سیگار و جایگزینی 2- سد خونی مغز 3- نیکوتین 4- عقل و ایمان 5- سی دی جسم کهاین پنج سی دی اصل و پایه‌ی لژیون سیگار است که همه ما.

به نام قدرت مطلقالله

خلاصه سخنان استاد ،درتاریخ 1398/10/01

ازدواج از کلمه زوجمی آید:از باب افتعال  و بعبارتی از تفاهم،در سی دی زوج و فرد توسط  جناب مهندس بهخوبی توضیح د اده


 شده است. در قرآن کریم نیز با رها به اهمیت آن اشاره شده وهمینطور در کتاب 60 درجه.


در جهان خلقت همه چیزاز جفت و ازدواج می آید همه هستی حتی جمادات دو کوه با هم جفت می باشند. در کوه ها– دریا ها- اقیانوسها


 عمل لقاح صورت می گیرد، جمادات ،نباتات و حیوانات و درنهایت انسان ها برای عمل القاء جفت آفریده شده اند. دین اسلام هم اشاره


 کرده بهازدواج و دین را زمانی کامل می داند که ازدواج صورت گیرد.


چهارشنبه گذشته آقایمهندس از موانع این امر به مهریه های سنگین و تجملات گرایی و همینطور جهیزیه هایسنگین صحبت نمودند که


 همین موارد به میلیون جمعیت کیفری پرونده های دادگاه هایما منجر شده است .که کمتر کشوری این تعداد پرونده کیفری دارد که


 اکثر آنها در خصوصمسائل خانوادگی می باشد و این نشان دهنده پایین بودن سطح فرهنگ در این رابطه میباشد.


 گاها چشم و هم چشمی و ماسک زدن برای تهیه جهیزیهسنگین مجبور به گرفتن وام، قرض و اقساط می شود.


اولین پایه زندگیوادی چهاردهم وادی عشق و محبت است و از موارد مهم پایه مالی نرمال و  هم سطح بودن فرهنگ،تحصیلات،  بنیه


 مالی دو طرف می باشد که در صورت نبودن اینتوازن به مشکلات زیادی برخورد می کنند. یک ازدواج موفق ازدواج عقلانی و از روی تحقیق وتفکر است.



به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد 
دستور جلسه ی امروز ،جهانبینی در ورزش،است.در کنگره ،۵ درصد درمان ما را داروی اوتی  تشکیل می دهد،و ۹۵ درصد دیگر آن را جهانبینی مشخص می کند.
که نقش مهمی در درمان ما دارد.این دستورجلسه ،قبلا این بود که من برای چه ورزش می کنم_جهانبینی.و حالا خلاصه شده است،جهانبینی در ورزش است.
اگر جهانبینی در ورزش ما نباشد،برد و باخت ،هدف ما می شود،ولی هدف ما در 
ورزش ،به حال خوش رسیدن و آرامش داشتن ،است.
برای چه ورزش می کنیم؟برای اینکه بتوانیم توانایی های از دست رفته را بدست بیاوریم.ما در طول چندین سال خیلی از توانایی ها ی جسمی خود را در اثر مصرف مواد و سیگار از دست داده ایم ،وبه عبارتی،ماشین جسممان را داغون کرده ایم،و درحال حاضر برای بازسازی آن باید ،ورزش را چاشنی و مکمل درمان قرار دهیم.بنابراین باید من این جمله را آویزه ی گوشم کنم که ورزش مکمل درمان است .من خودم مشکلاتی داشتم ،مثل مشکل جسمی و جنسی که با ورزش کردن و استخر رفتن در سفر اول حل شد.اگر برای درمانم فقط داروی 
اوتی را ملاک قرار دهم،مسلما به نتیجه نمی رسم.بحث های جهانبینی ،کاربردی
است.یعنی چه?یعنی ورزش ، تحرک، حرکت،من همیشه باید درحال حرکت کردن باشم،چون اگر برای درمان،بخواهم از دارو استفاده کنم و حرکتی نداشته باشم،این دارو ،به صورت مسکن عمل می کند و هرز می رود.در اثر سیگار کشیدن
تمام رگهای قلب را از بین برده ایم،پس باید ورزش کنیم تا بازسازی شود.
آقای امین خیلی قشنگ بیان می کنند که ما در جهانبینی به دنبال قوانین زندگی هستیم،وقتی وارد کنگره ویا زمین ورزشی کنگره می شویم،یک سری قوانینی را باید رعایت کنیم،که از اصول مهم کنگره می باشند.من اگر از این قوانین سر پیچی کنم و رعایت نکنم،مسلما سیستم را به هم می ریزم. ما باید طبق این اصول حرکت کنیم.که در زندگی شخصی هم کاربرد دارد.ورزش کردن ، استخر رفتن،خدمت کردن جزء آبمیوه های کنگره می باشد.که باید از آن استفاده کنیم.
که واقعا مکمل درمان است.ومهم می باشد.

جلسه دوم از دوره چهلم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی به استادی کمک راهنمای محترم مسافر سعید و نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من"   پنجشنبه 19دی ماه 1398 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.



وقتی وارد کنگره شدم صورت‌مسئلهاعتیاد را به من یاد دادند. وادی اول تفکر را به من یاد داد وادی دوم امید زندگیرا به من داد  در بدو ورود با ناامیدی وارد کنگره شدم ولی کنگره گوهر گرانبهایی بنام آسایش و رهایی به من داد.

به نام قدرت مطلق الله


علم کنگره در هیچ جای دنیا وجود ندارد، همان جهان‌بینی که قوانین درست زندگی کردن است. ما در کنگره این قوانین را یادمی‌گیریم و حالا می‌بینیم که چقدر زندگی ما تغییر کرده است

جلسه سوم از دوره بیست و دوم کارگاه‌های آموزشی مسافران کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی، با استادی همسفر محمدجواد، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه هفته همسفر» روز سه‌شنبه 24 دی ماه 1398 ساعت 17 برگزار شد.

همسفر همان قدر که می‌تواند مسیر حرکت را برای مسافر هموار نمایند، همان قدر هم می‌تواند سد راهی بزرگ برای درمان مسافر ایجاد نماید

[۴/۱۳،‏ ۹:۱۴ ب.ظ] Mohamad: اما این جلسه ،جلسه ی پنجم از دور یکم لژیون مجازی سیگار سلمان فارسی با دستور جلسه ی وادی هشتم  به استادی مسافر حامد و دبیری اینجانب مسافر محمد ،مورخ 99/1/26 راس ساعت 3:30 آغاز به کار می نماید.
[۴/۱۳،‏ ۹:۱۴ ب.ظ] Mohamad: به نام قدرت مطلق الله
جلسه ی قبل،جلسه ی چهارم از دور یکم لژیون مجازی سیگار سلمان فارسی با دستور جلسه ی ظرفیت،مسئولیت و قبله گم کردن به استادی مسافر مرتضی و دبیری اینجانب مسافر محمد ،مورخ 99/1/19 راس ساعت مقرر آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
همه ی انسانها به دانایی نمی رسند،چون از خود گذشتگی را در خودشان به وجود نیاوردند ودر این زمینه تلاش نکرده اند.قبله گم کردن یعنی خارج شدن از صراط مستقیم .زمانی که من در صراط مستقیم باشم قبله ام را گم نمی کنم،و جایگاه را بالاتر از آنچه هست نمی بینم که همان منیت است.اگر من ظرفیت آن مسئولیتی که واگذار می شود را نداشته باشم  کنگره و یا خارج از کنگره نمی توانم مسئولیتم را به خوبی انجام دهم.و انرژی لازم را بدست نمی آورم من در موقعیت شغلی ام هیچ گاه خداوند را فراموش نکردم و به هر طریقی که بود وظایف انسانی ام را انجام می دادم ،ما اگر در چهار چوب کنگره باشیم و آموزش ها را عملی کنیم ،قبله گم نمی کنیم وبه ظرفیتمان هم افزوده می شود.ومی توانیم مسئولیتمان را به خوبی انجام بدهیم.ما باید دلایل منطقی و درستی در انجام هر کاری داشته باشیم تا مسئول خوبی باشیم.خود من زمانی که وارد کنگره شدم ،برای اینکه احساس مسئولیت کنم و آموزش بگیرم ،پذیرفتم که هیچ چیزی نمی دانم.حداقل راجع به درمان اعتیاد و خیلی از مشکلاتی که در زندگی ام دارم.و اگر چیزی می دانستم این مشکل برایم پیش نمی آمد.حالا چیزی نمی دانم وبای ظرف وجودی ام را خالی کنم،و گنجایش برای دریافت اطلاعات جدید باز کنم ،تا بتوانم آموزش بگیرم،وقتی آموزش گرفتم تازه می فهمم که مسئولیت یعنی چه؟

به نام قدرت مطلق الله
جلسه ی قبل جلسه ی سوم از دور یکم لژیون مجازی سیگارسلمان فارسی با دستور جلسه ی دانایی_دانایی موثر و سواد به استادی مسافر حسین و دبیری اینجانب مسافر محمد، مورخ 99/1/12 راس ساعت مقرر آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
ما دانایی را به دو قسمت،دانایی خاص و دانایی عام تقسیم می کنیم.دانایی خاص کدام است.وقتی یک پزشک متخصص قلب است و یا یک در مسایل دینی و مذهبی تخصص دارد ،می گوییم این افراد دانایی خاص دارند و در علم خودشان به دانایی رسیده اند.ما نباید از یک انتظار داشته باشیم که در مورد یک بیماری هم بداند و بتواند درمان کند،بلکه او فقط در علم و شغل خودش دانایی دارد چون در این زمینه تفکر کرده است ،تجربه دارد و آموزش می بیند.همین طور از یک پزشک نباید انتظار دیگری غیر از علم پزشکی داشته باشیم.در داخل کنگره ،کمک راهنما در زمینه ی درمان اعتیاد به مواد و سیگار را می داند چون در این  مورد تفکر کرده است و با تجربه ی خودش چند نفر را به رهایی رسانده است و آموزش می بیند.پس یک دکتر را اگر دیدیم سیگار مصرف می کند نباید بگوییم که این که دکتر است سیگار مصرف می کند پس هیچ مشکلی ندارد و خوب است ،وباید استفاده کنیم.این دکتر از عوارض سیگار چیزی نمی داند و دانایی او در درمان سیگار نیست.فقط سواد یک دکتر در زمینه ی پزشکی است.به خاطر همین است که می گوییم میزان دانایی به سواد،به تمدن،و به لباس پوشیدن نیست.و اما دانایی عام چیست؟یعنی علم درست زندگی کردن ،مردم داری است.که برای عموم انسان ها لازم است.
اگر این دانایی را داشته باشیم از یک آرامش و آسایش نسبی برخورداریم.ما باید با آموزش هایی که می گیریم به این دانایی برسیم.اگر کسی به این دانایی برسد ،می تواند دشمنان خودش را تبدیل به دوست کند.مشکلاتش به راحتی حل می شود.مثلا ما در زمینه ی سیگار و مواد به این دانایی رسیدیم که یک سم است و مصرف آن تعادل  بدن را از بین می برد و در سیستم عصبی ما اختلال ایجاد می کند.پس باید به آن عمل کنیم،وقتی با تفکر کنار گذاشتیم و دانایی خودمان را عملی کردیم به دانایی موثر رسیدیم.پس باید دانایی خودمان را به دانایی موثر تبدیل کنیم.انسان گنجی در درون خودش دارد فنا نا پذیر است اگر بتواند به آن دست یابد به دانایی موثر رسیده است و دیگر هیچ کار ضد ارزشی را انجام نمی دهد.
اما این جلسه،جلسه ی چهارم از دور یکم لژیون مجازی سیگار سلمان فارسی با دستور جلسه ی ظرفیت،مسئولیت و قبله گم کردن به استادی مسافر مرتضی و دبیری اینجانب مسافر محمد ،مورخ 99/1/19راس ساعت ۳ :۳۰ آغاز به کار می نماید.

به نام قدرت مطلق الله 
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر 
جلسه قبل جلسه دهم از دور یکم با  دستور جلسه  سی دی انسان هالو
 با استادی مسافر محد امینی
و دبیری اینجانب مسافر ابراهیم راس ساعت۱۸مورخه ۹۹/۱/۱۳آغاز به کار نمود خلاصه سخنان استاد
 درمورد توازن گفتند  اگر ما  در صراط مستقیم نباشیم وفرمانهای الهی را اجرا نکنیم ودروغ،غیبت،قضاوت کار  هرروزمان باشد قطعا این توازن بهم میخوره وزندگی ما دچار مشکل می شود 
درمورد یافتن گفتند که هرچیزی که بدون جهت بوجود نمی آید گردو ازگردو، انسان ازانسان بوجود می آید واین امرخالق ما است   اما نوع دیگری از ساختن هست که از ذهن یا عقل انسان تراوش می کند سادترین آن که ما می توانیم ببینیم همین روشdst(دی اس تی)هست که کشف کردند وهمه مسافران درکنگره۶۰ با این روش به درمان قطعی رسیدند 
درادامه فرمودند مرگ وجود ندارد ما ازیک جهانی به یک جهان دیگری انتقال داده می شویم وهستی ونیستی یک قرارداد سوری است وانسان جاری ودرجریان هست ماباید برای کسب دانش ویافتن الگوها از طبیعت درس بگیریم هرچیزی درجهان باید ازروی الگو ساخته شودتا به نتیجه‌ مطلوب وخوبی برسد
واما این جلسه، جلسه یازدهم ازدور یکم با دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت قبله گم کردن هست به استادی کمک راهنما محترم آقا سعید چنگانیان و دبیری اینجانب مسافرت ابراهیم راس ساعت ۱۸مورخ ۹۹/۱/۱۶ آغاز به کار خواهد نمود
           با تشکر از تمام 
               دوستان
نویسنده:مسافر ابراهیم 

به نام قدرت مطلق الله 
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر 
جلسه قبل جلسه نهم از دور یکم با  دستور جلسه دانایی دانایی موثر  سواد
 با استادی مسافر علیرضا 
و دبیری اینجانب مسافر ابراهیم راس ساعت ۱۸ مورخه ۹۹/۱/۱۳آغاز به کار نمود خلاصه سخنان استاد
 وقتی نیرویی از کم شروع بشودوبه درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود در اکثر اوقات از مشکلات فرار می کنیم ومشکلات را لعنت خداوند می‌دانیم
 در صورتی که شاید گاهی اوقات مشکلات رحمت باشند انسان برای کسب نقطه تحمل بایستی باممزوج دونیرو و به کارگیری پتانسیل های مکمل به بالاترین نقطه تحمل خود برسد جهان بر پایه اضداد بنا شده است  وچهار عنصر مخالف باد خاک آب و آتش هستی را به وجود آورده اند و همین طور گفته شده که انسان هرچیزی را بر مبنای ضدش می شناسد 
اگر حس ما انسانها قوی شود ولی تحمل آن را نداشته باشیم در  مان انفجار رخ می دهد وما نیک می دانیم انفجاردر اکثر  اوقات با تخریب همراه است برای نمونه اگر در یک لحظه حس بویایی و یا شنوایی ماصد یا هزار برابر قوی‌تر شود چه اتفاقی رخ خواهد داد
 اما این جلسه  جلسه دهم ازدور یکم با دستور جلسه سی دی انسان هالو به استادی مسافر محمد امینی و دبیری اینجانب مسافرت ابراهیم راس ساعت ۱۸مورخ ۹۹/۱/۱۳ آغاز به کار خواهد نمود
نویسنده:مسافر ابراهیم

به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان علیرضا هستم مسافر,جلسه ی قبل ،جلسه ی پنجم از دور یکم با دستور جلسه ی اهمیت خواب شب وبیداری در صبح به استادی امیر حسین مورخ 99/1/2 راس ساعت ۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: 
در ابتدا سال جدید را به دوستان و به کمک راهنمای گرامی آقا سعید تبریک می گویم.در سی دی اهمیت خواب شب ،آقای امین گفتند:افرادی که کینه و نفرت داشته باشند .مشکلات بی خوابی دارند.اگر کسی بخواهد مشکلش بر طرف شود باید این کینه و نفرت را از خود دور کند.
و دیگران را ببخشد و گذشته را فراموش مند.
کسانی که شبها دیر می خوابند ،افکار منفی در این افراد زیاد است .چون القاء افکار منفی از سحر تا طلوع آفتاب است. زمان خواب شب از ساعت ۱۰ الی ۱۱ است .پس کسی که صبح ها قبل از طلوع خورشید بیدار می شود حالش بهتر است.و یک نکته ی دیگر که در خوابیدن مهم است جهت خوابیدن است که باید شرق به غرب باشد یعنی عمود بر مغناطیس زمین بخوابد.جهت مغناطیس زمین شمال به جنوب است.بنابراین اگر بخواهیم به حال خوب برسیم و باید ابتدا فرمانبردار خوبی باشیم وبه خوابمان اهمیت بدهیم.
اما این جلسه ،جلسه ی ششم از دور یکم لژیون مجازی به استادی مسافر محسن و دبیری اینجانب علیرضا با دستور جلسه ی اهمیت خواب شب مورخ99/1/4 راس ساعت ۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد
در ابتدا استاد چند نکته ای را یاد آور شدند.یکی اینکه ما باید حتما در لژیون مجازی شرکت کنیم ،و آموزش ها را عملی کنیم.حضور و غیاب انجام می شود.سی دی هایی که مشخص می شود را باید بنویسید و در گروه بگذارید.
واما دستور جلسه ی امروز وادی نهم می باشد،تیتر وادی نهم می گوید:وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه ی بالایی برسد،نقطه ی تحمل پیدا می شود،ما یک سری نیروها و توانایی هایی داشتیم که از دست داده ایم مثل نیروی جسمی،نیروی جنسی،نیروی تفکر،نیروی عشق و محبت و نیروی شجاعت،با استفاده از این نیروها من می توانستم خیلی از مشکلات را حل کنم.ولی در اثر مصرف مواد و مصرف سیگار ،ما این توانایی ها را از دست دادیم و به همراه آن ظرفیت و نقطه تحمل مان کم شده است.در خانواده و در جامعه ،نیروی اختیار را از دست دادیم ،قدرت تفکر و قدرت تصمیم گیری از ما گرفته شده است.هر انسانی که ظرفیت و ظرف وجودی او پایین باشد مسلما زندگی اش به هم ریخته است.مشکلات را نمی تواند حل کند.ما در وادی نهم یاد می گیریم که چگونه نقطه تحملمان را بالا ببریم.
ما باید کم کم و ذره ذره  ظرف وجودمان را بالا ببریم،چگونه؟
همانطور که پله پله دارویمان را کم می کنیم و یا قطعات آدامسمان را کم می کنیم باید از خیلی ضد ارزشها فاصله بگیریم و این کار را یک دفعه نمی توانیم انجام بدهیم بلکه کم کم دوری کنیم.مثلا دروغ نگوییم،تهمت نزنیم،غیبت و دو دربازی نکنیم و خیلی دیگر از ضد ارزشها که در دوران مصرف انجام می دادیم. و آنچه که برای من فرمان است را انجام بدهم.
در این صورت نقطه تحمل را می توانم بالا ببرم.
استخر وجودی ما مانند استخر آب که به مقدار و کیفیت آب بستگی دارد،سطح انرژی ما هم به کمیت و کیفیت بستگی دارد.مثل اینکه 5/5سی سی دارو بخوریم و بعد یک سیگار هم بکشیم ،در این صورت اثری که این دارو دارد نصف می شود و به ۳ سی سی فرقی ندارد.این سیگار کیفیت کار را پایین می آورد.همانطور که کیفیت یک درخت به ریشه هایش است.و اگر ریشه هایش خوب رشد کند محصول و میوه ی خوبی می دهد.ضد ارزشها در وجود ما حکم ریشه ی درخت را دارد اگر به جای این ضد ارزشها ،ارزشها را در وجود خودمان نهادینه کنیم،نقطه تحمل و ظرف وجودی ما هم بالا تر می رود و در خانواده و جامعه  سربلند هستیم.پس فرایند زمان و تکرار موضوع را نبایدفراموش کنیم.

به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان علیرضا هستم مسافر
دستور جلسه ی قبل ،جلسه ی چهارم از دور یکم  با دستور جلسه ی سی دی عشق و ایمان ۳  ،مورخ 98/12/28  راس  ساعت ۴ با استادی مسافر ابراهیم و دبیری اینجانب علیرضا آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
آقای مهندس در سی دی عشق و ایمان ۱ و۲ به زیبایی بیان کردند که عشق چگونه به وجود می آید،حکم محصول را دارد که اگر به خوبی کاشتیم و ابیاری نمودیم محصول خوبی برداشت می کنیم.
محبت را باید کاشت تا محصول  عشق را دریافت کنیم.همانگونه که یک دانه گندم را می کاریم باید به آن رسیدگی کنیم و آب بدهیم تا بعد بتوانیم برداشت کنیم.عشق و محبت هم همین طور است.
در عشق و ایمان ۳ یاد گرفتیم که عشق یک ماده ای است که تمام ذرات هستی را به هم وصل می کند.وبه هم می چسباند.یک موج است ویا یک ماده یا ذره ای است که باید به هم نزدیک باشد.به قول آقای امین عشق تمام ذرات هستی را به هم وصل می کند واگر این چسبندگی نباشد،از هم پاشیده می شود و پایدار نیست.
سایه و جاذبه از اضلاع مثلث عشق است که حس آن چیزی است که بتواند جاذبه را بگیرد.پس یک نیرویی است که جاذبه را ارسال کند.برای همین است که همه عاشق همدیگر نمی شوند و همدیگر را دوست ندارندافراد اندکی هستند در جامعه که همدیگر را دوست دارند.
آقای مهندس می گویند به طور کلی عشق همدیگر را باور داشتن و ایمان داشتن و اعتقاد داشتن است.من باید خیلی آموزش بگیرم تا بتوانم کلمه ی عشق را در درون خودم بشکافم ،اگر به کسی عشق ورزیدی ویا محبت کردی ،همان به تو برگشت داده می شود و اگر کینه ورزیدی،همان به تو بر می گردد.
اما این جلسه ،جلسه ی پنجم از دور یکم  لژیون مجازی به استادی امیر حسین و دبیری اینجانب علیرضا با دستور جلسه ی اهمیت خواب شب وبیداری در صبح زود مورخ 99/1/2  راس ساعت ۶ آغاز به کار می نماید.

جلسه سوم از دور یکم کارگاه‌هایخصوصی لژیون مجازی کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی در تاریخ98/12/25 با استادی "کمکراهنمای محترم مسافر سعید "و دبیری لژیون مجازی "مسافر علیرضا صانعی "با دستور جلسه"وادی نهم "رأس ساعت 16 آغاز بکار نمود.
ماقبلاز ورود به کنگره در جهان اعتیاد و تاریکی‌ها بودیم و با ورودمان به کنگره وارددنیایی جدید و روشنایی شدیم که خیلی از حس‌های انسان باز می‌شود و من باید به درونخودم رجوع کنم و خودم را پیدا کنم یعنی با عمل کردن جهان‌بینی را کاربردی کنیم و.

به نامقدرت مطلق الله

خلاصهسی دی عشق و ایمان3


آقای مهندس فرمودند من در آموزش‌ها کاری کهتوانستم برای شما انجام بدهم این‌که آدرس خودتان را به خودتان دادم چون ما گم شدیممثل خود من، اساتید من آدرس خودم را دادند فکر می‌کنیم که هستیم اگر گم نشده بودیمپس در جهان اعتیاد چه‌کاری انجام می‌دادیم با آن افکار و اندیشه و درگیری‌ها ومسائل منفی، چون راه را گم‌کرده بودیم وقتی شخص آدرس خودش را پیدا کند مطمئناً بهرهایی می‌رسد.

به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد : دستور جلسه ی این هفته وظایف راهنما و رهجو ، در سی دی زوج
و فرد آقای مهندس گفتند : چرا می گوییم حضرت علی شفیع شما شود ، وقتی که ما ، در جهت درست قدم برداریم و فرمانبرداری کنیم آن گاه کسی شفیع ما می شود حالا یک رهجو اگر فرمانبرداری کند راهنمایش شفیع او می شود و کمک حال 
او می گردد و به سلامتی رها می شود . وقتی که راهنما از یک سری فیلتر هایی رد می شود و امتحان می دهد ، مصاحبه می شود که یک کمک راهنما شود. و مهم ترین آن بستن پیمان است . وقتی که راهنما دست راست خود را بالا می آورد و می گوید من به عنوان یک خدمت گزار،باید در کنگره طبق حرمت ها و قوانین حرکت کنم.یک راهنما در کنگره ،طبق معرفت ،عدالت و عمل سالم کارهایش را انجام می دهد.جایگاه بالایی دارد،واگر از چهارچوب کنگره خارج شود،مجازات او هم سخت است.ودر حین سختی ،لذت هم دارد.
اولین و مهم ترین خصیصه ای که یک راهنما باید داشته باشد عاشق بودن است،یک راهنما عاشق رهجویش است،و او را دوست دارد ،خدمت می کند تا رهجویش به رهایی برسد.در جهت صراط مستقیم حرکت می کند.اگر راهنما عاشق کارش نباشد و یک ذره منحرف شود،مسلما نمی تواند رهجویی را به رهایی برساند.اگر من راهنما  صاف و پاک نباشم و کارهایم را به خوبی انجام ندهم،نمی توانم به رهجو بگویم کاری را انجام بدهد.من باید طبق قوانین حرکت کنم ،تا بتوانم رهج را به درمان برسانم.اول باید خودم سی دی را نوشته باشم ،بعد به رهج گویم سی دی بنویسد،اول خودم باید سر وقت در کنگره حاضر باشم بعد به رهج بگویم ساعت ۳ و نیم سر لژیون سیگار حاضر باشد.
پس حالا من رهجو چه وظیفه ای دارم؟من رهجو باید به موقع در کنگره  حاضر باشم،به کنگره و راهنمای خودم ایمان داشته باشم چون کنگره سندی بدون نقص است،اگر بخواهم نظم و انضباط داشته باشم و به حال خوش برسم مسلما باید به داروی خودم که آدامس است ایمان داشته باشم،وقتی راهنما یک تعدادی را برای من مشخص می کند،من باید این تعداد را استفاده کنم.و این خیلی در درمان من مهم است.من به عنوان یک رهجو که در لژیون سیگار حاضر می شوم باید سی دی های (سیگار و جایگزینی_جسم_نیکوتین_عقل وایمان_وسی دی خونی مغز)را بنویسم،وبه آن عمل کنم.من باید بدانم که اگر راهنما ویا آقای مهندس کاری را گفتند انجام بدهم به نفع خود من است.و اگر هرروز با خودم بگیم که حالا چند روز دیگر و گریز بزنم،این یک نشانه ی بدی است .اگر آمدم به رهایی رسیدم باید بمانم و خدمت کنم .هر چه که بعد از رهایی ،در کنگره خدمت کنیم،مشکلاتمان در زندگی خود به خود حل می شود و به حال خوش می رسیم. بنابراین  من رهجو باید یک فرمانبردار خوبی در کنگره باشم.

مشارکت دوستان
مسافر مصطفی:هیچ کس به اندازه ی یک راهنما دلش به حال رهجو نمی سوزد.یک راهنما عاشق است ،و رهجویش را عاشقانه به درمان می رساند حساب کارش با خداست و من به عنوان یک رهجو نمی توانم وظایف راهنما را بگویم
خیلی سخت است ،اما یک رهج باید آموزش پذیر باشد،خدمت گزار باشد.
گوش به فرمان راهنما باشد،نباید به راهنما یش زنگ بزند و برای او ایجاد مزاحمت کند.و اگر واقعا کسی بخواهد فرمانبردار خوبی باشد و به رهایی دلچسب برسد باید حرمت های کنگره  را که توسط نگهبان دو بار خوانده می شو
با خودش تکرار کند وبه آن عمل کند چون آمده در کنگره تا دانایی خودش را به دانایی موثر تبدیل کند.
مسافر محمود:
وظایف رهجو این است که باید تسلیم باشد.تسلیم واقعی و بدون چون و چرا.و دیگر اینکه ایمان کامل داشته باشد،اینکه بگوییم فلان راهنما سرش شلوغ است و اگر پیش او برویم حتما به رهایی می رسیم .این طور نیست ،بلکه بستگی به خودمان دارد فرمانبردار خوبی باشیم.وقتی آمدم وارد لژیون سیگار شدم ،ابتدا دوگانه سوز بودم در کنار آدامس،سیگار هم می کشیدم،ولی راهنما وقتی به من گفت باید سیگار را کنار بگذاری و آدامس مصرف کنی،فهمیدم که راهنما بد من را نمی خواهد و به نفع من صحبت می کندوخود راهنما این دوره را گذرانده است و به درمان رسیده است.پس من هم باید گوش به فرمان باشم.
مسافر هادی:
خدا را شکر می کنم که در بهترین جای ممکن قرار دارم.به نظرمن اگر راهنما عشقی نداشته باشد نمی تواند رهجو را به درمان برساند باید این عشق در او زنده باشد . تک تک این افرادی که خدمت می کنند عشق و ایمان را دارند .که
بلا عوض بدونه اینکه چیزی دریافت کنند وفقط نیتشان خداوند است . اگر یک 
نفر را از منجلاب اعتیاد نجات بدهند خداوند از جایی دیگر مزد آن ها را میدهد 
در اینجا راهنما چقدر از زندگیش می گزرد تا یک نفر رابه رهایی برساند . راهنما
یعنی کسی که راه را به ما نشان میدهد ، چون دانایی او بالاست و رهجو یعنی جوینده ی راه ، و کسی که باید سر سپر ده ی راهنمایش باشد من رهجو باید با سر راهنمایم راه بروم وبه حرف های او گوش بدهم.
مسافر محمد:
دستورجلسات خیلی قشنگ پشت سر هم چیده شده است،دستور جلسه ی قبل فرمان عقل بود،که اگر من محمد به فرمان عقل برسم می توانم درست تصمیم بگیرم و به تک تک وظایفم عمل کنم،کسی که راهنماست یک سری فیلترهایی را رد کرده است،و می خواهد راه را به من نشان بدهد.در مسیر راه به من می گوید که باید بنزین بزنی ،که همان دارو خوردن من است ومن باید به موقع و به مقدار لازم استفاده کنم.اگر به من گفت باید فلان وقت استراحت کنی،که بین ۱۰ تا ۱۱ شب است ومن باید بخوابم،ویا در هنگام صبح گفت حرکت کن ،باید روی داروی خودم نخوابم .من از وقتی آمدم کنگره به راهنمای خودم وبه کنگره ایمان آوردم و هر آنچه که گفتند عملی کردم.در سفر اول اگر راهنما می گفت سی دی بنویس،می نوشتم.اگر می گفت ساعت ۳ونیم در کنگره باشید همان ساعت می آمدم.نتیجه ی آن را هم دیدم.در سفر دوم دوست داشتم خدمت کنم،چون به خود من هم خدمت کردند و کمکم کردند تا به درمان رسیدم،برای همین من هم باید خدمت کنم.

                                                 به نام قدرت مطلق الله

در بحث جهانبینی گفته می شود که باید با مصالح جهانبینی آشنا شد که صور پنهان ما می باشند که در این وادی به عقل اشاره می نماید. نفس و خواسته های آن ، ذهن و تصاویر آن هم می باشند.

علما بر این اعتقادند که یک عالم اصغر و یک عالم اکبر وجود دارد که عالم اکبر جهانی است که همه ما در آن وجود داریم و عالم اصغر خود انسان است. در وادی می خوانیم که بر این شهر وجودی و عالم اصغر فرماندهی حکمرانی می کند به نام عقل که هر خواسته ای که نفس ما دارد باید توسط عقل تایید شده تا اجرا شود و حکم آخر توسط عقل صادر می شود و شناخت این قضیه برای ما بسیار مهم می باشد.

همه ما مراحل تفکر را می دانیم که خیلی از تصاویر و خاطرات در ذهن ما می آید که ذهن ما برای اجرای آن شروع به تجزیه و تحلیل آنها می نماید ، آن ها را رد کرده یا قبول می نماییم و در انتها برای انجام آن حکم صادر می نماییم که این حکم توسط عقل صادر می شود. شناخت عقل برای ما بسیار مهم می باشد.

در وادی اشاره شده به خورشید و به صورتی می تواند تمثیل خداوند باشد ، جهان ما با خورشید فرمان گرفته ، بیدار شده و می خوابد و حرکت می نماید. راجع به عقل گفته می شود که فرایزدی داشته و نشان از خداوند دارد. حال تمام موجودات دارای عقل بوده و تفاوتی با هم نمی کنند البته در حد و اندازه خودشان ، تنها انسان است که می تواند بازده عقل را تغییر دهد و از پایین ترین تا بالاترین مرتبه. همه ما می خواهیم خیلی از اتفاقات برایمان بیفتد و خواسته هایی داریم ، می خواهیم شو شود برایمان رخ دهد ، می خواهیم اعتیاد را درمان کنیم و این امر صورت پذیرد. در جهان پس از مرگ گفته می شود شو شود خلق الساعه است ولی در جهان ما مراحل دارد یعنی باید یکسری مراحل صورت گیرد ، یعنی اگر بخواهم به درمان اعتیاد برسم و به فرمان عقل در درمان اعتیاد برسم باید مراحلی را طی نمایم و در طی این مراحل باید به فرمان عقل خود گوش فرا دهم.

اولین فرمان که به انسان می رسد فرمان عقل است که ما آن را نادیده می گیریم و اکثر مواقع ضرر آن را هم می خوریم. جمله ای در ابتدای این وادی جمله ای وجود دارد "در ادامه تکامل مانند ماشین تابع خود است و روح با لطافت منحصر به فرد خود با اراده عقل راهبری می شود" عقل برای تکامل و رشد خود دائما با خود درگیر است ولی روح جنسی از علم دارد و با اراده عقل راهبری می شود. خداوند می فرماید بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. ما فقط از خداوند می خواهیم . تابلو روح ما جنس علم دارد و ما باید از روی آن بخوانیم یا عقل ما توان این را بیابد تا از آن استفاده نماید تا مطلبی که خواسته ایم را از آن برداشت نکنیم مطلب جدیدی به ما داده نمی شود. این مسئله بسیار مهم است که ما خواسته های خود را دانسته بخواهیم ، اگر خواسته ای را می خواهیم برای اجابت آن باید به فرمان عقل برسیم ، باید در جهت آن حرکت نمود و اگر خواسته ای را به انتها نرسانیم خواسته ای دیگر برای ما اجابت نمی شود.

در انتها استاد سردار در مطلبی می فرماید : تو می توانی همه آنچه که است با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترین کنی.

این یک واقعیت است نیروی عقل بسیار قدرتمند است ، هر آنچیزی که هست. ما وقتی در کنگره به فرمان عقل می رسیم در مورد موادمخدر ، وقتی در جایگاه خود می نشینیم می گوییم خدا رو شکر که به اعتیاد مبتلا شدم. چرا ؟ چون مشکلات ، رنج ها و سختی های اعتیاد را رد کرده و این مشکلات ما را قوی تر کرده و ما را به فرمان عقل نزدیک تر نموده است. ما می توانیم این کار ار نماییم و قطعا اجابت خواهد شد در صورتی که هوشیار باشیم در تمام مراحل زندگی.

من هم خوشحالم با محیط و گروهی آشنا شدم که در هیچ کجا مثل آن را ندیده ام. جهانبینی استاد امین دژاکام 44 صفحه است ولی این اطلاعات را هیچ کجا نمی توانید بیابید. در هر زمینه که بخواهید می توانید حرکت کرده و به فرمان عقل برسید اما خواسته بسیار مهم می باشد ، اینکه چقدر خواست دارید و چقدر در جهت این خواسته تلاش نمایید.

اگر قرار است به فرمان عقل برسید که البته در وادی هم اشاره شده است ، باید تزکیه و پالایش شوید ، باید تمیز شد. باید روی خود کار کرد و بهای سنگینی پرداخت تا به فرمان عقل رسید. من فقط یک راه برای به تزکیه و پالایش یافتم که خدمت است ، اینکه چه اندازه توانستم در این زمینه حرکت نمایم به عقل و میزان دانایی من بازمی گردد. چقدر توانسته ام تزکیه و پالایش شوم ؟ که این مطلب را هر شخص خود می داند. من فکر می کنم که هدف همه انسان ها این است. مال داشتم و همسر خوب داشتن خوب است اما شرط لازم و کافی نیست چون ما همه اینها را گذاشته و می رویم. عقل و خواسته های خود را می توانیم ببریم. عقل خود را می توانیم با خود ببریم و این مسئله در وادی اشاره شده است. مغز اپراتوری برای عقل است که بسیار قدرتمند و توانا می باشد ولی چیزی که راهبری می کند عقل است.

بستر و خاک وجود دارد ، خواست ما بسیار مهم است که بتوانیم در فضای کنگره رشد نماییم و امیدوارم همگی بتوانیم از این فضا استفاده نماییم.

نویسنده:هادی علیزاده لژیون ۱۱وپنجم ویلیام وایت

MOHAMMAD:
به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد
وادی ششم به ما می گوید:حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نمائیم.
خیلی ها معتقدند ،که یک مصرف کننده عقل ندارد و یا عقلش سالم نیست.در وادی ششم ،یاد می گیریم که عقل یک موهبت خداوندی است مثل خورشید به همه کس وهم جا می تابد.حالا چرا من مصرف کننده ،نتوانستم از این موهبت استفاده کنم. ما در تعریف خمر گفتیم که پرده و پوششی که بر روی روان و شخصیت و تفکر  و عقل ما کشیده می شود،حالا این خمر می تواند مواد ، پول و ضد ارزشها و هر چیزی باشد. چون روی عقل ما کشیده شده است .ما از آن بی بهره ایم.یکی دیگر اینکه اگر حسمان آلوده باشد،عقل درست کار نمی کند.
ما چه وقت می توانیم به فرمان عقل برسیم و اجرا کنیم،وقتی که وادی پنجم را عملی کنیم. در وادی پنجم  آقای مهندس به تزکیه و پالایش جسم و حس اشاره کردند.در وادی دهم یک چرخه ای آمده است.تفکر سالم←ایمان سالم←عمل سالم←حس سالم←عقل سالم←عشق سالم
ما باید هم حس و هم جانمان را تزکیه و پالایش کنیم.حالا اگر حس من آلوده باشد و من سیگار بکشم،مواد بزنم ،دروغ بگویم ، و کلا عمل ناسالم انجام بدهم
به فرمان عقل هم نخواهم رسید.ما گفتیم اولین نیروی به کار گیری قوه ی عقل ،حس است.پس باید تزکیه و پالایش شود.چون حس است که اطلاعات را به عقل می رساند.و عقل پردازش و بررسی می کند و جواب می دهد.
عقل هیچ گاه اشتباه نمی کند.چون فر ایزدی دارد. به عبارتی عقل ،خود خداوند است.اگر حس تمیز باشد و آرامش داشته باشی ،نفس نمی تواند غلبه کند.
برای چه من هر روز سیگار می کشم.چون دروغ می گویم،و حسم خراب است.
 ومن هر روز در خانواده با زن و بچه ام درگیر می شوم.و ایجاد. مشکل می کنم.
هنوز به فرمان عقل نزدیک نشدم.واین خیلی مهم است.عمل سالم به من حس سالم می دهد،حالا عمل سالم چیست؟همان سیگار نکشیدن است،من به عنوان یک سفر اولی نباید سیگار بکشم، نباید نافرمانی کنم.باید سرم را با سر راهنمام یکی کنم.باس خودم راه نروم و تصمیم بگیرم.یک سری عواقبی پشت سرش ،
است.که سیستم زندگی و خودم را به هم می ریزد.
فرمان عقل ،فرمانی است که من باید به آن نزدیک شوم.فرمان عقل یعنی رسیدن به آرامش.هر وقت دیدی که به آرامش رسیدی،یعنی به فرمان عقل رسیدی.یعنی شو،شود. و هر خواسته ای که داشته باشی،البته در صراط مستقیم ،اجرا شود.
مثلا نفس خواسته اش این است  که سیگار نکشم،یا اینکه به استخر بروم،و یا ساعت ۳:۳۰ دقیقه سر لژیون حاضر شوم.
واگر اینکارها را انجام ندادم یعنی نافرمانی کردم.فرماندهی از عقل گرفته می شود،نفس اماره فرمان می دهد.
در این جا فرمان عقل، فرمان راهنماست، اگر گفت :سی دی بنویس،بنویسم،اگر گفت ،دارو را در این ساعت مشخص شده مصرف کن،گویم چشم.
اگر فرمانبردار خوبی بودم،در زندگی نیز زن و بچه هم از من فرمان می برند.در درون انسان ،در هستی برنامه ریزی شده است و قوانین دارد ،اگر فرمان بردی،دیگران هم از تو فرمان می بیند،ولی اگر فرمان نبردی ،در مورد خودت هم صادق است.بنابراین ما باید به فرمان عقل برسیم.و این خیلی مهم است،که 
حتما خواهیم رسید.

مشارکت دوستان
مسافر هادی: من خدا را شکر می کنم که در بهترین مکان قرار گرفتم. من در گذشته اسلامی عقل برخوردار نبودم.چون خیلی از کارهای ضد ارزشی را انجام می دادم.همین سیگار من را از خانه و خانواده ام دور کرده بود،طوری شده بودم که هیچ گاه کلمه ی نه نمی توانستم بگویم.در محل کارم اگر کسی ،وسیله ای را می خواست،نمیتوانستم ندهم،وبعد پس گرفتن آن با مشکل روبه رو می شدم.
یا برای گرفتن وام،ضمانت کسی را قبول می کردم ،و قسط های نداده را بایستی می دادم.ومن امروز فهمیدم که چقدر نا توان و نادان بودم ،در این جا من پر و بال گرفتم و فهمیدم که عقل چیه؟در کارهای دیگران دخالت می کردم . می خواستم مشکلاتشان را حل کنم.در حالی که خودم سر تا پا پر از مشکل بودم.
عقل در وجود ما از خون و گوشت و پوست نیست،طوری که وقتی  از دنیا رفتیم،
باز عقل وجود دارد.کم کم وقتی در کنگره قرار گرفتم ،خیلی از ضد ارزشها را کنار گذاشتم،و احترام گذاشتن را یاد گرفتم،باید دیگر بر نفس اماره غلبه کنیم.تا فرمان نادرست  تجویز نکند.
مسافر حامد:
ما در کنگره یاد گرفتیم که با تفکر ،ساختارها ایجاد می شود،و پنج وادی را پشت سر گذاشتیم،تا به وادی ششم رسیدیم،من حامد یک مصرف کننده بودم و عقل من در اثر کشیدن مواد نپخته و خام بود و کامل نشده است.اگر در زندگی ام خواستم کاری را انجام بدهم ،باید به فرمان عقل رسیده باشم.شاید قبلا از عقلم
فرمان می گرفتم ولی ناسالم بود،در این جا یاد گرفتیم که چگونه به فرمان عقل نزدیک شویم.
مسافر مرتضی:
پیام، بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنیم و آتش را تبدیل به بزرگترین پرنده نمائیم،به‌سرعت صوت را همراه داشته باشد و سرعت نور با بهترین رنگها تا به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافته ایم.به جهت فرمان نوری باشیم که خداوند می خواهد نه آتشی که همه چیز را ویران نماید.
ونمایش نور از شعله ی آتش .و استادی باشید برای شعله های آتش که می خواهند
سوار بر نور بشوند.واز خاکستر شدن گریزان هستند.
مسافر محمد:
برای مثال ، اگر خواستم با کسی، تماسی داشته باشم.  اگر شماره تماسی که  
می گیرم  یک شماره اش کم باشد،تماس بر قرار نمی شود،همین طور وادی ها 
را اگر یکی از آن را یاد نگیریم و به آن عمل نکنیم ،وادی بعدی را نمی توانیم عملی کنیم.اگر پنج وادی اول را اجرا نکنیم ، نمی توانیم وادی شش را که رسیدن به فرمان عقل است اجرا کنیم.خود من قبلا نمی دانستم نفس چیست.
نفس در سه مرحله است.مرحله ی اول ،نفس اماره و یا حیوانی و مرحله ی دوم نفس لوامه و یا سرزنش کننده است. که وقتی وارد کنگره شدم فهمیدم  .اگر کاری که انجام می دادم ،اشتباه بود،خودم را سرزنش می کردم و پشیمان می شدم.
و اما مرحله ی سوم ،نفس مطمئنه است که کارایی زیادی دارد و بهترین نفس برای عقل است. خود من ،وقتی آمدم سر لژیون سیگار ،آقا سعید به من گفتند که آمدی برای سیگارت ،ومن گفتم بله.  وقتی رفتم سر کار پاکت سیگار را لوله کردم و ریختم.و روز بعد که روز پنجشنبه بود در محل کارم ،سر سیگارها را برداشتم و یک نخ کشیدم،وقتی بعد از ظهر سر لژیون حاضر شدم،آقا سعید پرسید که چه کار کردی من قضیه را تعریف کردم،ومن از همان لحظه که آقا سعید به من گفت:محمد اگر خواستی سفر سیگار را انجام بدهی ،نباید سیگار بکشی ،وبای آدامس بخوری.همین کار را کردم و نتیجه اش را دیدم.
حالا  اگر من وادی پنجم را عملی نکنم نمی توانم به وادی ششم برسم،وادی ۵ به من گفت که دروغ نگو ،قضاوت نکن، تجسس در کار دیگران نکن،ومن باید از این ضد ارزشها دوری کنم ،تا به فرمان عقل برسم.
مسافر امیر حسین:
وادی شش می گوید:فرمان عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا کنیم،ما باید آن چیزی که عقل می گوید درست است  را اجرا کنیم، ما بعضی مواقع در انجام کارها دو دل هستیم ،نمی دانیم انجام بدهیم یا انجام ندهیم ودر این جا عقل  سالم حکم می کند که انجام ندهیم،من یاد گرفتم که برای رسیدن به فرمان عقل
باید از تاریکی ها فاصله بگیریم و به سمت روشنایی ها حرکت کنیم.

خلاصهگزارش لژیون کمک راهنما مسافر سعید

موضوع:جهان‌بینی (نفس)

ما در کنگره 60 با روش DST و داروی OT همصور آشکار و هم صور پنهان را می‌سازیم که به فرمایش آقای مهندس جسم (ظاهر شهر) رابا داروی OT و صور پنهان (جان) را با جهان‌بینی از ریشهو پایه بازسازی می‌کنیم

به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد
این هفته،هفته ی اوتی است .وما به همه ی خدمت گذاران در قسمت  اوتی تبریک می گوییم.قبلا دستور جلسه به این شکل بود که چگونه سپاسگذار کنیم _اوتی .آقای مهندس در سی دی نوش دارو فرمودند:حرمت  دارو نباید شکسته شود.هر دارویی ویا هر کسی،حرمت پدر،حرمت مادر و یا حرمت هر چیزی را باید نگه داریم.حرمت داروی اوتی را باید نگه داریم.چگونه؟این طور که آن را خرید و فروش نکنیم،در کلینیک خیلی با احترام و دو دستی نامه را تقدیم کنیم،در کلینیک بلند صحبت نکنیم. ودر سفر اول باید دارو را در اندازه ی مشخص شده و سر وقت استفاده کنیم.او تی مخفف اپیوم تینکچر است.یا تنتور تریاک. که در پله های ۲۱ روزه استفاده می شود. چرا از تریاک گرفته شده است، ما دو نظریه داریم  یکی اینکه ، داروی هر موادی خود آن مواد است.مثلا تریاک برای تریاک،حشیش برای حشیش،هروئین برای هروئین،و نظریه دوم تریاک به عنوان کامل ترین،بهترین،شفا بخش ترین و پر رانده مان ترین دارو ،برای همه ی مواد است.
حشیش،الکل،انفتامین ،و همه ی مواد.چرا؟ چون در تریاک حدود ۵۰ تا آلکلویید شنا خته شده است.اولین آن مرلین است ،که چقدر در علم پزشکی کاربرد دارد.
به سیستم بدن انسان  سیستم شبه مرفین گفته می شود چون عین چیزهایی که در تریاک است ،در بدن ما تولید می شود در مخدر های دیگر نیز وجود دارد.
 خیلی بیماری ها مثل صرع ، ام اس را شفا داده است.خیلی بیماری های جسمی و جنسی درمان شده است.  به قول آقای مهندس داروی اوتی یک جنرال سرویس است.یعنی یک سرویس کلی از نوک انگشتان تا فرق سر ،هر بیماری که داشته باشیم ،درمان می کند. و کسانی که مصرف کننده نیستند و یک بیماری خاصی داشته باشند،در شرایط خاصی ،با اجازه ی آقای مهندس از این دارو استفاده می کنند،و بیماریشان را درمان می کنند.در وادی ۱۳ جمله ی زیبایی نوشته شده است.
بر مبنای حکمت قدرت مطلق نامه ی پیشین یک سری کم و کاستی هایی در ژن انسان است،مثل بیماری صرع که می تواند از طریق ژن به وجود بیاید.و واقعا داروی اوتی ،معجزه می کند.
در مورد سیگار هم همین طور است ،برای درمان از آدامس ،نیکوتین خوراکی استفاده می کنیم،وبای حرمت آن را  حفظ کنیم.تیکه تیکه نخوریم،بلکه به قطعات کوچک تقسیم کنیم،همانطوری که راهنما مشخص می کند،شاید در ابتدا ۲۴ قطعه باشد ولی بعد قطعات ۱۶ و یا ۱۵ باشد.ما باید ده دقیقه آدامس را بجویم
تا نیکوتین آن جذب بدن شود.اگر نمی توانیم بجویم ،باید بین لثه نگه داریم.و بعد از مصرف نباید به صندلی بچسبانیم،چون حرمت  آن را شکسته ایم.به آن مانند داروی اوتی اعتقاد و ایمان داشته باشیم.و درست و به موقع استفاده کنیم تا به نتیجه که همان درمان کامل است برسیم. اگر از آدامس استفاده می کنیم،دیگر سیگار نکشیم،چون مانند ماشین دوگانه سوز می شوم و این برای خودم ضرر دارد.ما خودمان به سیگار بها می دهیم و آن را بزرگ می کنیم و گر نه سیگار عددی نیست.ما باید بتوانیم از یک نخ سیگار بگذریم تا در برابر مشکلات در زندگیمان،مقاوم باشیم.درمان سیگار را باید از همان سفر اول شروع کنیم،یعنی ۲الی ۳ ماه که از سفر ایکس گذشت باید در لژیون سیگار قرار بگیریم و درمان کنیم.
مشارکت دوستان
مسافر مصطفی :این هفته را تبریک می گویم ،به همه ی خدمت گزاران در اوتی .واز آنها تشکر می کنم.آقای مهندس  برای پالایش جسم گفتند که اگر داخل آب ساکن لجن باشد باید آن لجن را از بین برد،و واقعا آقای مهندس چقدر زحمت کشیدند مشکلاتی داشتند تا این دارو و این روش را ابداع کنند و حالا از آن استفاده کنیم،مشکلات رحمت است و لعنت خداوند نیست.و خدا را شکر می کنیم.ما باید قدر این دارو ی اوتی و آدامس را بدانیم و حرمت آن را حفظ کنیم،و تیکه تیکه نکنیم .در اندازه ی مشخص استفاده کنیم،به آن ایمان داشته باشیم،تا به بهترین درمان برسیم.
مسافر رسول:
من هم خدا را شکر می کنم،کسانی که در قسمت اوتی زحمت می کشند،پیدا نیستند.انشاالله خدمتشان به یاری خداوند در زندگیشان  اثر بخش باشد. من خودم برای درمانم چندین بار در منزل اقدام کردم،به روشهای مختلف که به نتیجه نرسیدم.ولی در کنگره بعد از ۴۰ سال تخریب به درمان رسیدم.ما باید با یک رفتار مسالمت آمیز و با ایمان کامل از داروی اوتی استفاده کنیم.
مسافر هادی:
خدا را شکر می کنم که در بهترین جا قرار گرفتم.ابتدا از آقای مهندس تشکر می کنم،که این راه را پیدا کردند.اگر بیماری آقای مهندس نبود ،شاید ما الان نمی توانستیم برای درمان این جا دور هم باشیم،اوایل آمدنم به کنگره  دو دل بودم،که بیام و یا نه،اما بالاخره آمدم و خیلی چیزها را یاد گرفتم.مادرم در نفس کشیدن خس خس می کرد ،گفتم چقدر اذیت کردم و این خس خس از سیگار کشیدن من بوده است.این که می گویند  سیگار هزار تا سم دارد ،درست است،چند وقت پیش یکی از دوستان در اثر کشیدن قلیان ،جان خودش را از دست داد،و واقعا مرگ ومیر زیاد در اثر مصرف سیگار را فهمیدم،این اتفاقات ر

ا با چشم خودمان می دیدیم و برای درمان کاری نمی کردیم،خدا را شکر که راه کنگره را یافتیم و به درمان رسیدیم.من وقتی وارد لژیون شدم ۲ تا چیز از راهنمایم یاد گرفتم،یکی اینکه آدامس را بخور تا پر شوی ،ویکی هم اینکه با ایمان و به نیت شفا استفاده کن.و من وقتی به قطعات کوچک رسیدم اصلا متوجه نمی شدم.وخیلی خوب به درمان رسیدم،خدا را شکر میکنم.


به نام قدرت مطلق الله
سخنان استاد
دستور جلسه ی این هفته،نظم و انضباط و احترام است.من خودم خیلی روی کلمه ی احترام حساس بودم.واقعا احترام از چه چیزی گرفته شده است.از حریم و حرمت است.این کلمات نظم و انضباط و محترم و حریم به هم ربط دارد.
ما در زمان مصرف ،هیچ احترام و اعتبار و ارزشی برای خودمان قائل نبودیم.همه را از بین بردیم.کسی نمی توانست به ما اعتماد کند.و حتی دوچرخه اش را در اختیار ما بگذارد.ما حریم خودمان را با مصرف مواد و سیگار از بین برده بودیم.
به کسی احترام نمی گذاشتیم،کسی هم به ما احترام نمی گذاشت.اختیار عقل را مواد به دست گرفته بود و در وجود ما مواد و سیگار تاخت و تاز می کرد.اما وقتی به کنگره آمدیم یاد گرفتیم که باید با نظم باشیم،همان ابتدای آمدن ما،آقای مهندس در کتاب ۶۰ درجه گفتند که باید دارو ی اوتی و یا آدامس را در زمان مشخص شده استفاده کنیم.و احترام گذاشتن را در کنگره یاد گرفتیم. وقتی من در درون خودم نظم را رعایت کنم،خود به خود در بیرون هم یاد می گیرم.
به خاطر اینکه درون خودم را نا امن کرده بودم،کسی به من احترام نمی گذاشت.
واین نا امنی  از کجا سرچشمه می گرفت،از اینکه در وجودم هیچ ایمانی وجود نداشت.ایمان یعنی تجلی نور صفات خداوند در انسان،اگر من به خداوند ایمان دارم یا به داروی او تی ایمان دارم یا به کسی یا چیزی.این یعنی حرکت من از تاریکی به سمت نور.و حریم خودم را امن کرده ام.و مسلما کسی که به چیزی ایمان دارد یعنی اعتقاد قلبی به آن چیز داشته است،در دوران مصرف  ،شیطان در وجود من بود و به خاطر همین بود که همه در زندگی من دخالت می کردند،و تصمیم می گرفتند.خدا را شکر می کنیم که با آمدن به کنگره ،و حفظ کردن حرمت ها ،دوباره اعتبار و ارزش خودمان را بدست آوردیم و به جایگاه ها احترام می گذاریم،به جایگاه ما هم احترام می گذارند.نظم و انضباط را یاد گرفتیم.
یاد گرفتیم که به موقع سر لژیون حاضر شویم،و به موقع به کنگره بیاییم.قبل از آمدن راهنما حتما حضور داشته باشیم،به مرور زمان این نظم و احترام را در بیرون و در خانه و کوچه و جامعه هم رعایت می کنیم.
مشارکت دوستان
مسافر مصطفی:آقای مهندس یک مثلثی را گفتند ،که اضلاع آن گفتار نیک  و پندار نیک و کردار نیک بود .اگر من مصطفی تفکرم  را درست کنم.و در صحبت کردن از الفاظ درست استفاده کنم بر رفتار و کردار من هم تاثیر می گذارد .
این مثلث نظم و انضباط و احترام همین طور است.اگر در کارهایم نظم داشته باشم ،انضباط من خوبه خود درست می شود و کم کم احترام گذاشتن من درست می شود. اگر من نظم را در صور پنهانم اجرا کنم.  یعنی اگر به موقع به کنگره بیایم و لباس سفید بپوشم در اندیشه ی من آن انضباط وجود داشته است،اگر نظم را در وجود خودم برقرار کنم مسلما در همه جا می توانم رعایت کنم و الگویی باشم برای اطرافیان .
مسافر حامد
من در دوران مصرف هیچ نظم و انظباط نداشتم،و به دنبال آن دروغ هم می گفتم.سر وقت کارهایم را انجام نمی دادم. کسی که یک مصرف کننده است، از نظم و احترام چیزی نمی داند. ولی در کنگره این سه مورد را به وجود آورد ،وما از حرمت های کنگره یاد گرفتیم.که در مسیر ارزشها حرکت کنیم،وبه یکدیگر احترام بگذاریم.
مسافرمنصور: ما کلا در برابر یک سری از کارها که بایستی ،نه می گفتیم،بلد نبودیم که نه بگوییم و آن کار را نهی کنیم.و مشکلات خودمان را زیاد می کردیم
با آمدن به کنگره ،نظم و انضباط را یاد گرفتیم.که در ساعت های مشخصی از دارو استفاده کنیم. اگر به بچه ی خود میگفتیم فلان کار را انجام بده،انجام نمی داد ،ما طوری جواب می دادیم که نسبت به همدیگر بی احترامی ،می کردیم،ولی در کنگره این احترام گذاشتن را یاد گرفتیم.
مسافرمرتضی:
پیام;.   آنچه باور است،محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.من که می گویم کلام خود نیست ،بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست،ارابه ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء ،به آنچه 
در روی زمین ،است نیازمندند.بشکافید،آنچه شکافتنی است،در دل سنگ بروید و ترکیب ها را جدا نمایید.
مسافر محمد:
قبل از اینکه مصرف کننده باشم ،۲۰ درصدی نظم و احترام و انضباط را داشتم که با مصرف کردن مواد و سیگار  ،از من گرفته شد.چون مواد عقل من را گرفت و خودش فرماندهی می کرده چه وقت احترام بگذارم و چه وقت نگذارم.از وقتی به کنگره آمدم ،نظم و انضباط و احترام گذاشتن را یاد گرفتم.اگر راهنمام به من می گفت که ساعت ۵ باید حضور داشته باشی ،می آمدم،در لژیون سیگار همان ساعت ۳ و نیم می آمدم.آموزش گرفتم که احترام بگذارم،قبلا در سر چهار راه نقطه تحملم کم بود،و صبر نمی کردم،ولی حالا پشت چراغ قرمز صبر می کنم.به بقیه احترام می گذارم. دیگران هم به من احترام می گذارند.
مسافر حسین:
نظام هستی ،خودش روی نظم و حساب و کتاب است،اگر فرض کنیم خورشید بیش از حد خودش به کره زمین بتابد،همه ی موجودات از بین می رفتند و چیزی

باقی ن

می ماند.ویا بالعکس اگر کمتر از حد معمول می تابید ،همه ی موجودات یخ می زدند.ابر و باد و خورشید،همه روی نظم خاصی قرار گرفته است. قبلا اگر یک چیزی را در خانه می گفتند بخر، می گفتم فردا،و نمی گرفتم و دچار بی نظمی و بی حرمتی می شدیم،ولی الان ما یاد گرفتیم که به یکدیگر احترام بگذاریم و نظم و انضباط را رعایت کنیم،خداوند دوست دارد که انسان ها به یکدیگر احترام بگذارند.

خلاصه گزارش لژیون سیگار
روز یکشنبه ،مورخ 99/2/7  راس ساعت ۱۶ به استادی کمک راهنمای گرامی ،آقا سعید بادستورجلسه جهانبینی 
                        نام قدرت مطلق الله
خلاصه سخنان استاد
جهانبینی یعنی چه؟آنچه که ما از جهان پیرامونمان یاد می گیریم ،وباید به آن عمل کنیم.معلم و استاد خوب چه کسی است،کسی که مطلب را بفهمدو بتواند ساده و روان همه چیز را برای ما بیان کند.در سی دی سیگار و جایگزینی ،آقای مهندس گفتند: یک درخت اگر ریشه اش خوب نباشد شاخ و برگ و میوه ی آن هم فایده ای ندارد.و اصل ریشه است ،جهان بینی هم در درمان حکم ریشه را دارد.بستگی به خود ما دارد که مسائل را سخت بگیریم یا آسان.
ما چندین سال ساختار درونمان را مانند ساختار مافیا با سیگار و مواد  ازبین برده ایم و حالا می خواهیم این مافیا را شکست بدهیم،مانند یک شهری که بمب باران شده است،ودر یک لحظه نمی توان آباد کرد،بلکه کم کم آباد میکنیم،ساختار درون راهم طی ۱۰ ماه ،ذره ذره ،و با اجرا کردن قوانین کنگره، گوش دادن حرف راهنما می توانیم باز سازی کنیم.حس های منفی در وجود ما قوی شده اند،که برگرفته از مثلث جهالت است.منیت و ترس و نا امیدی.هر کدام از حس های منفی مثل دروغ و حسادت و وسوسه زیر شاخه ی این مثلث است.که در برابر آن مثلث دانایی را داریم که اضلاع آن تفکر،تجربه و آموزش است.حالا هر کدام از ضد ارزش ها را با اضلاع مثلث دانایی از بین می بریم.مثلا ،اگر بخواهیم آموزش بگیریم باید منیت را در خودمان از بین ببریم.با ورود به کنگره باید هر آنچه که هستیم ،پشت در بگذاریم و وارد شویم.چون یک حجاب است و مانع یاد گیری است.
هر کدام از حس های منفی یک موج است که به طرف ما می آید و باید آن را رها کنیم تا زود بگذرد.مدت زمانش کم است.اگر به آن بها ندادیم ،زود از بین می رود.مثل حس وسوسه در درمان سیگار.گاهی اوقات ترس به سراغ ما می آید،وما باید در دل ترس برویم با تفکر و تجربه،این کار را انجام می دهیم.وما باید راه مقابله با این حس های منفی را یاد بگیریم که در جهانبینی وجود دارد.یک نکته ای وجود دارد که ما نباید از مشکلات برای خودمان کوه بسازیم،مشکلات یک حقیقت است که برای همه وجود دارد و باید قبول کنیم و راه مقابله با آن را بیابیم. بنا براین جهان بینی خیلی مهم است در همه ی امور،در زندگی ،در درمان،باید به صورت کاربردی باشد.

به نام قدرت مطلق الله
وادی نهم،به من محمد می گوید،اگر می خواهی به هدفت برسی ،یا اینکه به درمان برسی ،وقتی حرکت کردی باید به خیلی چیزها توجه کنی،من محمد باید از سخن، به نقطه عمل برسم و آن کاری را انجام بدهم که فرمان است.کوه ها یک خاصیتی دارند ،که در آدم های بزرگ هم آن خاصیت وجود دارد.یک نوسانات و ارتعاشات در کوه ها وجود دارد که می تواند در مقابل سیل و زله و آتشفشان مقاومت کند ،این ویژگی که در کوه وجود دارد در دشت نیست.و ما انسان ها باید در درون خودمان تحولاتی به وجود بیاوریم تا بتوانیم مانند کوه مقاوم باشیم .در بین راه اگر پستی و بلندی وجود داشت ،می توانیم به راحتی از آن عبور کنیم. وادی نهم برای من بیان می کند که اگر از ضد ارزشها دوری کردی مثلا دروغ نگفتی،قضاوت نکردی،تجسس و
خیلی دیگر از ضد ارزشها را انجام ندادی ،آنگاه می توانی نقطه تحمل و استقامت را در خود بالا ببری و گنجایش ظرف وجودمان را افزایش بدهیم.من خیلی از نیرو را در جسمم با مصرف مواد و سیگار از بین برده بودم و الان باید کم کم این نیروها را برگردانم.به شرط آنکه از فرمان سر پیچی نکنم،وقتی حرف راهنما را گوش کردم و آنچه که گفت عمل کردم ،به هدفم که درمان بود رسیدم، و فهمیدم که هر چه ما دانایمان را افزایش دهیم بیشتر به درون خودمان پی می بریم و حل مشکلات برایم راحت تر می شود.
با تشکر مسافر محمد

به نامقدرت مطلق الله

دستورجلسه سی دی احمق‌ها

درکتاب 60 درجه زیر صفر استاد سردار می‌فرمایند: با نادان سخن مگوئید، گرچه خیلی از انسان‌هاخویش را دانا می‌دانند و ممکن است دانا هم باشند اما وقتی بیان می‌کنند که ما می‌دانیمدلیل بسیار بارزی است برای نادانی خویش می‌آورند.

خلاصهسی دی هزینه از آقای مهندس حسین دژاکامنتیجه تصویری برای ‫عکس آقای مهندس دژاکام site:http://c60esfahan.mihanblog.com‬‎
به اعتقاد من محبت سراسر هزینه است. هر کاری که انسان بخواهدانجام دهد ، هزینه دارد.پس داشتن یک خانواده هم بدون هزینه نمی‌شود ما یک خانوادهرا نمی‌توانیم با سخن گفتن و حرف زدن و زبان‌بازی ایجاد محبت و آن.

خلاصهسی دی دیپلماسی

آقایمهندس حسین دژاکام


به قله رفتن کار مشکلی است ولی در قله، ماندن کار خیلیسختی است. وقتی به عشق رسیدی باید روابط خود به‌گونه‌ای باشد که بتوانی آن را حفظکنی. حتی در روابط اجتماعی باید مواظب رابطه‌ی خودمان باشیم که خراب نشود. بایدمواظب رفتار و کردار و زبان خودمان باشیم

خلاصه گزارش لژیون  ویلیام کمک راهنمای محترم مسافر سعید
موضوع: صورت مسئله اعتیاد
آقای مهندس فرمودند: مبدا و صورت مسئله را؛ اعتیاد جایگزینی مزمن، یعنی مواد مخدربیرونی جایگزین مواد درونی بدن من شد. کاری که ما در کنگره انجام می دهیم؛ از بیرونبه بدن۱۰ درطول ماه با روش dst نیکوتین می‌دهیم. هدف ما رسیدن به تعادل درمثلث.

جلسه دوازدهم از دوره چهل و سومکارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی به استادی  مسافر ناصر و نگهبانی کمک راهنمای محترم مسافر حسین و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه "سیستم ایکس "سه شنبه 15 مهر ماه 1399 ساعت ۱۷:۰۰ با رعایت تمام اصول بهداشتی و رعایت فاصله گذاری اجتماعی و استفاده تمام افراد از ماسک و دستکش و همچنین ضد عفونی کردن نمایندگی آغاز به کار کرد.




یکی از کارهایی که به ما خیلیکمک می کند تا این سیستم به خوبی فعال گردد این است که ما پس از مصرف دارو نبایدبخوابیم، بعد از مصرف دارو باید از منزل خارج شویم و به ورزش یا اعمال روزانه خودبپردازیم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Doris's memory - .•°¤*.•°¤*(شـــهــر خـــیـــالــــی مــــن)*¤°•.*¤°•. - Eva's info Frank's page goldcamomer voysungzberor تبلیغات اینترنتی | بازاریابی اینترنتی | تبلیغات برای صادر کنندگان Ann's receptions دنیای ثبت telpaupochi